محل تبلیغات شما

اشعار ،روضه ، نوحه ،مرثیه و رباعی ،دو بیتی ،زمزمه مجالس ختم و ترحیم ،خاکسپاری ،هفتم ،چهلم ،سر خاک جهت ذاکرین و مداحان اهل بیت توسط شاعر و مدا



بســــــــــــــــــــــمالله الرحمن الرحیم
چه کسانی بدنشان در قبر نمی پوسد؟
سبابی که موجب سالم ماندن اجساد و اشیای همراه میت می شود:

        

1⃣بعضی از اعمال : 
پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در حدیث معراج می فرماید:
"هر کس دوست دارد بدنش در قبر تازه بماند و نپوسد، باید مسجد را جارو کند".

2⃣همچنین جسد عالمان واقعی و  کسی که چهل جمعه غسل جمعه را ترک نکند، نیز در قبر نمیپوسد.

3⃣دعای پیامبر (صلی الله علیه و آله):
 رسول خدا می فرماید:در نماز بر جنازه فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین علیه السلام از خدا خواستم که کفن فاطمه بنت اسد را تا ورود به بهشت از پوسیده شدن حفظ کند که خداوند قبول فرمود.

4⃣بعضی از شهادت ها در راه خدا
 گویند موقعی که شاه اسماعیل صفوی به کربلا مشرف شد و شنید که بعضی از مردم درباره "حرّبن یزید ریاحی" سخنان ناروایی می گویند، سر قبر وی آمد و دستور داد قبر او را نبش کردند،
✨پس از نبش قبر دیدند که گویا حرّ خواب است و به همان حالتی که شهید شده بود، میان قبر قرار دارد. 

5⃣مرحوم مجلسی درباره انبیا و امامان می فرماید: یروح و جسمشان پس از مرگ به آسمان_عروج می کند و در آن جا در نعمت به سر می برند.

منابع 
1⃣ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷  ص  ۴۳ ح ۲۱ 
2⃣ همان، ج ‌۸  ص ۱۴۴ 
3⃣همان، ج ‌۱۸  ص ۶ 
4⃣ ستارگان درخشان، ج ۵ ص ۱۴۶
5⃣ همان، ج ۶  ص ۲۵۴

اثر رضایت پدر در قبر! 

✔آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان - که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حالات عجیبی دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌الشّأنی در آن‌جا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. 


روضه روز اربعین حسینی 
-----------------------------------------
السلام علیک یا ذبیح العطشان ،یا قتیل العبرات یا ابا عبدالله الحسین (ع)

صاحب زمان صاحب عزای اربعین است
او سوگوار جدّ خود زار و حزین است
همراه زینب با اسیران حرم در کربلا شد
بر قبر عباس و علی اکبر  غمین است

یا امام زمان ،یا حجة ابن الحسن العسکری 
آجرک الله ،بقیة الله(2)

آن زمینی که بود محفل عشاق کجاست
مدفن پاک حسین ابن علی کرب و بلاست
برتر از عرش برین است ،خلوتگه دوست
اربعین روضه ی مظلومیت خون خداست

کاروان از شهر شام راهی مدینه شدند ،دو راهی مدینه به کربلا ،عمه جان زینب فرمودند:کاروان به کربلا برود ،اما تا اسم کربلا اومد،دلشوره به دل و جان زینب افتاد ،آ ی زینب

دلم غوغای م شد ،رسیدم کربلای تو
به یادم آ مد آ ن روز ،عروج لاله های تو
دوباره آ مدم جانا ،به خاک غصه و ماتم
بیا بنگر که زینب آ مده ،اندر عزای تو 

لحظه به لحظه کاروان نزدیک و نزدیک تر شد .همین که به خیمه گاه و مقتل و قبر شهدا رسید ،زینب بوی برادر را استشمام می کنه ،هی صدا می زنه ،برادر غریبم حسین ،ای تشنه لب حسین ،

بر مشامم می رسد ،بوی حبیب من حسین 
ای برادر جان تویی،تنها طبیب من حسین
آ مدم از شهر شام ،با افتخار از این قیام 
هستی زینب بیا ،شیب الخضیب من حسین

راوی میگه؛دیدم زن و بچه مانند برگ از درخت ،از پشت ناقه ها بر زمین افتادند،اجازه ندادند ناقه ها زانو بزنند،خرامان خرامان هر کدام یک قبری را بغل گرفتند،یه خواهری  هی صدا می زنه (علی جانم ،علی اکبر ،شبه پیمبر )مادری سر قبر قاسم افتاده،یه مادری هم نشسته هی صدا می زنه (علی لای لای ،علی لای لای )زینب کبری از این قبر به آ ن قبر یکدفعه خودش رو بر قبر ابا عبد الله دید،قبر حسین رو بغل گرفته ،دیده ها پر اشک ،

چهل روز است مَردُم بی حسینم
اگر چه دخت شاه عالمینم
چهل روز است میسوزم زداغش
عزادار حسین آ ن نور عینم

زینب کبری زبون گرفته ،برادر حسین درسته وقتی وارد قتلگاه شدم بدنت رو نشناختم ،اما حالا بلند شو ،زینبت رو بعد از چهل روز نمی شناسی،برادر جان حسینم،از کجای سفر شام برات بگم ،از کوفه بگم ،از شام بگم ،از خرابه و سیلی و تازیانه بگم ،

سهم من شد از قیامت اشک و آ ه
خطبه خواندم بر قیامت گاه گاه
دیدمت قرآن بخواندی یا اخا
روی نی،در طشت زر ،ای قرص ماه

حسین جان ،شهر شام رو بر سر یزید خراب کردم ،پرچم حقانیت تو رو به احتزاز در آوردم،برادر جان ،کاری کردی که شهر شام مجلس بزم یزید به مجلس روضه و عزای تو تبدیل شد ،توی شهر شام چند روز برای تو عزاداری کردیم ،اما برادر جان ،از هر چه خواهی بپرس ،اما از سه ساله نپرس،


جا ماند به خرابه گل ریحانه ی تو 
خالیست در اینجا جای دردانه ی تو
شرمنده ام و جان برادر حلالم تو نما
از عطر رقیه گشته خالی کاشانه ی تو

صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین ع
السلام علی الحسین 
و علی علی ابن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین

زمزمه امام زمان عج
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
منتقم خون خدا ادرکنی
-----------------------------
بانی روضه ی شاه شهدا ادرکنی
آ خرین منتقم خون خدا ادرکنی
ما همه غرق عزائیم عزای شه دین
یادگار خلف آ ل عبا ادرکنی
 غیبت ودوری از ماگل طاهاتا کی ؟
از پس پرده بیا رُخ بگشا ادرکنی
مادرت فاطمه درسوگ بنشسته بیا
یوسف گمشده ی شیر خدا ادرکنی
خیمه ی ماست عزاخانه ی دوست
یابن الحیدرشعف روضه ما ادرکنی
روضه خوان باش و بیا مجلس ما
صاحب بیرق خون شال عزاادرکنی
دیدگانت شده از خون رنگین 
منتقم بر سند کوچه بیا ادرکنی
کوفه تا شام شنیدیم هرجا خبرت
بقیع و شهر نجف به سامرا ادرکنی
کربلا کعبه ی دلها وصفابخش تویی
زمزم و مشعری و سعی و صفا ادرکنی
شیعیان منتظر روز ظهورت هستند
ای حسینی نصب ای روح دعا ادرکنی
کاش آدینه این هفته شود روز ظهور
روضه خوان حرم کرب و بلا ادرکنی
گوش عالم شنود بانگ انا المهدی را
اشهد انا علیا ولی الله تو را ادرکنی
-----------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

در فراق همسر جهت مجلس ختم 
شاعر رسول چهارمحالی (ساقی)
.‌.‌.‌
بنویسید چهل روز دل پر تب و تاب
موج ها برد همه زندگی ام چون سیلاب
بنویسید که آتش زده جانم غم او
نیست کس همدم من جز دم او
بنویسید که چون شمع به پایم شد آب
همه دلخوشی ام بود رفت اندر خواب
بنویسید چهل روز اسیر غم و درد
برد گرمای دلم هجر نمود جانم سرد
بنویسید چهل روز نشستم سر راه
تا که شاید ببینم رخ نازت یک نگاه
بنویسید جدایی غم هجران سخت است
بر سر قبر تو با دیده گریان سخت است
بنویسید که در خاک نهادم ،گوهر
روح و ریحان ،گل بی جان ،همسر
مونس و همدم و غمخوار خدایارت باد
دست حق لطف خداوند نگهدارت باد
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)

بابای مهربونم کجایی بابا بابا اگه یکی ازمن سوال کنه .بگه یه چیزی برا بابا بگو. من اینو میگم  میگم .خدا الهی همه موجوداتت برن  اما پدر بمونه آخه اگه قراره پدر بره  منم حرف دل امام حسین و میزنم .مگم بابا. الدنیا بعدک العفا . یعنی دنیای که بابا نداره .خونه ای که بابا نداره  .خاک بر سره او ن زندگی بیاد .اگه مصیبت یه بابا  برا همه سخت باشه .برا دختر بی بابا خیلی سختره  . الهی بمیرم برات بابا .هفت روزیه به گوشیه تلفنت زنگ میزنم اما همش گوشیت خواموشه بابا  چه روزایی بود وقتی دلم میگرفت بهت زنگ میزدم میگفتم بابا میگفتی جان دخترم. جان عزیز دلم. نمیدونم خبر داریانه  تو این چند روزه خیلی عزیز تر شدی برام حتی  اون عکس قشنگی رو که با من گرفتی رو تصویر زمینه گوشیم کردم . نمی زارم کسی به من بگه بی بابا . اگرم بگه عکستو نشونش میدم میگم  به من نگو بی بابا اینم عکس بابای جوونه منه منم بابا دارم .آی باباجونم امروز خیلی باهات حرف دارم بابا.آخه خیلی خوب میدونم دیگه برنمیگردی  میدونم دیگه  به سراغم نمیای  . اما بزار برات بگم من اصلا دیگه  تنهات نمیزارم غروب هر پنج شنبه میام کنار قبرت میشینم  برات گل میارم .سنگ قبرتو میشورم. میشینم باهات دردودل میکنم.صورتمو میزارم رو سنگ قبرت میگم بابا برام قصه بگو بزار مثل اون وقتا خوابم بگیره نوازشم کن بابا  . بابای مهربونم . از همه اینا سختر اینه .چندسالی همه مناسبتهارو  کنارم بودی  شب یلدا . عید نوروز . ماه رمضون . ماه محرم تو بهم بگو کدومشو فراموش کنم . همه این روزا رو باتو خاطره دارم اگه یادت باشه شب یلدای پارسال خونه ما بابایی داشت. صفایی داشت.  اما . چی شد یه دفعه دلت هوای آسمونهارو کرد . باباجون مهربونم . هروقت گریم میگره به یاد سه ساله امام حسین می اوفتم  .آخه اونم مثل من دلش بی قراره باباش بود. اما دلم می خواد هروقتی که بیاد تو می افتم برا اون سه ساله بی بابا ناله بزنم .آخه  غمه روضه رقیه دل منو آروم میکنه  درد دلاش دلمو آرو میکنه  (بگم چی میگفت اون دختر )میگفت . عمه بابا جون اومد باچشم پرخون اومد. ببین سرش شکسته رو دامنم نشسته . چه دردو لی کرد این دختر اما بمیرم این آخرین درد و دلش بود دیگه چیزی نگفت برا بابا یه وقت عمه جانش اومد صدازد  رقیه جان . رقیه من تره ندامه آزار     بمیره عمه شه سره بلاره شه بابا ره بار نشون هاده ته شه لینگ آبله . اما نکن  دتر عمه جا گله  



تقدیم به همه مداحان



اشعار دو بیتی مجالس ختم و ترحیم 
جهت مراسم تشییع جنازه 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
.
روی سنگ قبر من هم بنویسید نیت
آ نکه حب علی و فاطمه دارد دل اوست
نوکری کرد به درگاه علی و آ لش
سند نوکریش فخر و عنایت از دوست
می برید آهسته آهسته که جانم می رود
مونس و غمخوارم و دار و ندارم می رود
یا حسین گوئید ای خوبان کنار جسم او
دوستان آهسته ران چون مهربانم می رود
##############
سفر رفتی برو الله نگه دار
شده کار من محزون بی یار
سفر رفتی مرا کردی تو دلخون
بود الله نگه دار تو دلدار
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
بارون نم نم داره می باره
از توی چشمام روی جنازه
بر خاک قبر و بر روی ماهت
اشک دو چشمانم زار زاره
.
پشت سر جنازه گویم خدا نگه دار
در تشییع جنازه سوزم خدا نگه دار
شد شام تارم اینک تدفین پیکر تو
در تدفین جنازه گویم خدا نگه دار
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
صد حیف که از دیدن تو محرومم
در آرزوی دیدن مه روی تو محزونم
ای کاش شود دیدن تو حاصل من
افسوس نمی شود غمین دل خونم
صد حیف که این عالم فانی به سر آمد
شب صبح شد و عمر زمانی به سر آمد
آ مد اجل و عمر من زار به سر شد
ای اهل یقین جان جهانی به سر آمد
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
ای سفر کرده به دنیای دگر منزل مبارک
ای عزیز مهربان ای تاج سر منزل مبارک
خاک قبر و لحد و نامۂ اعمال شما
ای مسافر بر جهان بی خبر منزل مبارک
.
بخوان قرآن و جسمم را ببر در خانۂ قبرم
به دوش دوستان راهی ببر کاشانه ببرم
بگوئید یا حسین و یا علی در هر قدم تا قبر
بخوانید روضه ای همدم شود غمخانه ببرم
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
ای که از خانه این با خبران می گذری
باش آگه که تو چون رود روان می گذری
عاقبت پای نهی ،گور تو را می گیرد
بنگری مرگ بیاید تو ز جان می گذری
.
از این زندان دنیا پر کشیدی خوش به احوالت
زدی پر چون پرنده تا خدا از مستی جانت
عروج تو به اصل خود عروج روح از جان بود
بریدی تار و پود حب دنیا خوش به ایمانت
.
همه افتخارش این بود که نوکر حسین است
شب و روز وقف هیئت که در بر حسین است
او ببست چشم هایش که ببیند رخ ارباب 
که کتاب نوکریش همه پرپر حسین است
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
جنازه ات رو دوشم ، برات سیه می پوشم
انگاری من می جوشم ، یه دل پر خروشم
تویی تویی سروشم ، جنازه ات رو دوشم
ببین به اشک و زاری ، کفن تنت می پوشم
.
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)

اشعار مجالس ختم و ترحیم
تشییع جنازه و خاکسپاری
-----------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
با نام خدا کام تو شیرین گشته
غرق کرمِ آن یارِ دیرین گشته
با نام کسی که خالق عالم بود
مسرور ز نامش دل غمین گشته
------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
جسم خاکی مرا در خاک پنهان کرده اند
بعد فوتم جسم من را و عریان کرده اند
راهی قبر است این جسم و دلم در تاب و تب
روضه می خوانند پشت این جنازه روز و شب
اندرون خاک بگذارند تن بی جان به سوز
ناله از نی می رسد ای نی بیا جانم بسوز
-----------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
فلک آ تش زدی باغ و بهارم
ز دوریش ببین جانا که زارم
امان از درد دوری ،درد دوری 
به فریادم بِرَس من بی قرارم
---------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
فلک دار و ندارم رفته در خاک
فلک حِسْ بهارم رفته در خاک
درون خاک جسمی گشته پرپر
همۂ کس و کارم رفته در خاک
----------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
وقتی که جسمت را درون خاک دیدم
آ ه بلندی از جگر هر دم کشیدم
دانم تو رفتی تا خدا ای روح احساس
من غیر تو از هر کسی که دل بریدم
-----------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
تو آ مده ای تا به بالا بروی 
تا عرش خدا ، حد اعلا بروی
تو قیمتی و گران بها روی زمین
پر عیار باید که به  عقبا بروی
-----------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
آ مدی تا که دگر طعمه کرکس نشوم
بهر حاجات گدای کس و ناکس نشوم
به تن و جان من غمزده تو تابیدی
جز در خوان کریمانه سوی کس نشوم
---------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
اشک من بارید و بستر خاک شد
جسم پاک تو پدر بر پهنه افلاک شد
دیده ام بارانی و دل غرق خون
از غمت بابا ببین  صد چاک شد
---------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
شیشه عمر مرا تو بشکستی تقدیر
به غم و آه و مصیبت بنمودی درگیر
نازنینم ،همه ی دار و ندارم در خاک
عشق را با سفرش تو بنمودی تفسیر
----------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
فروغ دیدگانم رفته در خاک
همان بابای خوبم گوهر پاک
بزن بر سینه و سر داد بی داد
ز داغ او دلم گردیده صد چاک
------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
ای روشنی و چراغ خانه مادر
ای پاک ترین واژه به روح و پیکر
از رفتن تو شدم غمین و محزون
ای معنی عشق شمع سوزان سحر
-------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
بیا با هم از این ماتم بگیریم
ز دوریش در این عالم بگیریم
تنش در خاک روحش حد اعلا
بیا محزون و زار هر دم بگرییم
-------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
شده و کرب و بلا می خواهم
از عنایات حسین حال دعا می خواهم
روضه در بین حرم های حسین و عباس
گریه و بغض زِ داغ شهدا می خواهم
--------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
پنجمین خورشید در زیر کسا هستم حسین
کشته و ذبح القفا در کربلا هستم حسین
با لب عطشان، تن عریان، به زیر سم اسب
حافظ دین و شریعت، سر جدا هستم حسین
---------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
شمع وجودم از فراقت بین خموش است
با آن همه درد و مصیبت ها به هوش است
خالیست جایت بین ما یادت گرامی است
اشک دو چشمانم چو دریا در خروش است
»»»»»»»»»»»
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی)

مرثیه فراق و سوگ عزیزان
مجلس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
.ّ.
بی تو از زندگی سیرم ،می بینی دارم می میرم
من به عشق تو اسیرم ،در فراغت من که پیرم
زندگی بی تو سرابه،چون حباب روی آبه
حال من در اضطرابه، عکس تو داخل قابه
تو امید دل زاری،تو برام مثل بهاری
تو گلی تو لاله زاری،چه کنم با بی قراری
حالا که رفتی ز پیشم، چه کنم با دل ریشم
من بدهکار به خویشم، توی بازی با تو کیشم
با تو بودن آرزومه،آبرویت آبرومه
مهر تو توی سبومه،بغض تو توی گلومه
لحظه ها یادم میاره،که کسی طاقت نداره
غم و دوری فرق نداره،منو راحت نمیزاره
کاش میشد یه بار دیگه، با دلی که غم رودیده
چون دو تا بال پریده،منوآغوشش کشیده
تویی که برام غروری،توی زندگیم چو نوری
لحظه های در ظهوری،ولی حیف که دیگه دوری
.
خالیه جات توی خونه،ای امان از این زمونه
می خونم من از فراقت، بی قرارم بی نشونه
یاد تو همیشه یارم،رفتی و نیستی کنارم
یه دعا کن واسۂ من،آخه از تو یادگارم
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)

پر آبله 
مرثیه شهادت حضرت رقیه س
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------------
بابا جون حسین ،بابا جون حسین
-------------------------------
پر آبله شده پام بابا
نبودی پیشم پا به پام بابا
توی قافله جا می موندمو 
سیلی و کتک می زدند منو
----------------------
بابا جون حسین ، بابا جون حسین
----------------------
من به روی نی دیدمت همی
 دست و پا نبود گیرمت دمی
ماه نی نشین تو بودی پدر 
رفتی و شده خاک غم به سر 
--------------------------------
بابا جون حسین ، بابا جون حسین
----------------------------
رفتی و منو و درد بی پدری
کودک صغیر غم در به دری
نانجیب به من سیلی می زنه
سیلی می زنه خیلی می زنه
گوش و گوشواره غارت عدو 
معجرم ربود تا ندید عمو
خیمه ها همه شعله ور شده
مادر ها همه بی پسر شده 
-------------------------------
بابا جون حسین ، بابا جون حسین
--------------------------------
منو با خودت می بری بابا
آ بروی منو می خری بابا
شامی ها بدند شامی ها بدند
به جای غذا ناسزا می دهند
دختر یزید اومد خرابه 
دیدم جلالش مثل سرابه
طعنه او می زد به من و به ما
جوابش رو دادم بابا جون به خدا
-------------------------------------------
بابا جون حسین ، بابا جون حسین
--------------------------
تو به روی نی من پشت سرت 
مونده جا به خاک جسم اطهرت
پا ما تو بیا بون ها
کعب نی می زد ما رو هر کجا
صورتت چرا خونیه بابا
رگت رو برید دشمن از جفا
چرا زخمیه پیشونی تو 
جای سجده گاه و جای وضو
--------------------------------
بابا جون حسین ، بابا جون حسین
----------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

.
#ترحیم_خوانی 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
همدلی از هم زبانی بهتر است
روضه خوان امشبت یک دختر است
در طبق دارد سر بابای خویش
با خودش گوید چرا او بی سر است
#دختر از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین.

نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا.؟

و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.

رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:

یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »

یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟

یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟

یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر.؟

یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »

یعنی: ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟

ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟

ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟

ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.

ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»

با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.

#ختم مادر # روضه حضرت زینب س #
#مادر
روضه ی حضرت زینب(س)


کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر

شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
شهپر جبریل را من فرش راهت می کنم
از درون قاب عکس هر شب نگاهت می کنم
یک حرم ،روضه ،بکاءو عاشقی
وقت روضه خویش غرق در قتلگاهت می کنم

السلام علیک یا ابا عبداله
بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه 
بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی.
گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره  ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر.
فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه.
میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی  ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین).
زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین)
قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم)
اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) 
اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) .
یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه.
اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2)
حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی 
معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین)
چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده
یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب

زمزمه مجلس ختم و ترحیم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
سبک:منتظرت بودم
---------------------------------------
امان امان ای دل (2)
--------------------------------------
زداغ دوری تو ،دلی غمین دارم من
نظرنما چشمانی،زارو حزین دارم من
فراق تو آ تش زد،جان من ای جانا
بیا ببین احوالم،نظر به من کن حالا
از داغت ای یار
من گشته غم بار
بیمارم و زار
با داغی سرشار(2)
---------------------------------
تو رفتی و ما غرق ،عزای دلداریم
برسرخاکت محزون،به توگرفتاریم
طبیب دردم برگو،کجایی ای مهتاب
بیا بیا پیش من،بیا مرا دریاب
کرده مرا کباب
با یک دل بی تاب
عکست درون قاب
جانا مرا دریاب(2)
--------------------------------
گلی گم کرده ام ،که رفته زیر خاک
ز داغ تو چشمانم،بارانی و نمناک
غم ومصیبت حالا،نشسته روی سینه
تمام اهل بیتت،ببین غمینه 
او پر کشیده
شب شد سپیده
ای نور دیده
اشکم چکیده(2)
--------------------------------
امان امان ای دل(2)
--------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

دو بیتی و رباعی مجلس ختم و ترحیم ،سنگ قبر ،اعلامیه
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------------
ای ماه جمال تو ،در خاک شده مهمان
بر روی لبم جاریست،در ماتم تو قرآن
تشییع شدی در خاک،بر دست عزیزانت
بر خاک شدی مهمان،مهمان به در یزدان
---------------------------،--،-------
حالا که دل و دیدۂ ما غمگین است
بارانی و طوفانی وسرسنگین است
ای خالق عرش، ای کریم بر حق
بنما نظری که بنده ات مسکین است
-----------------------------------------
بسوزای نی وجودم را ،که دیگر سوگوارم من
بسوزانم بسوزانم،که دیگر بی قرارم من
ز داغ بهترین خود،کنم شیون کنم زاری
بیا ای نی انیس ام شو،حزین و غمگسارم من
--------------------------------
اندرون خاک جا شد پیکرت
اندرون قبر لحد چیند سرت
ما ز بالائیم و بالا می رویم
حال بنگر دیده باران از غمت
-------------------------------------
بزرگ خانه ام خالیست جایت
درون قلب ما باقیست جایت
تو رفتی و مرا کردی عزادار
تو خوب بودی عالیست جایت
-----------------------------------
باز ماتم آمد و سنگر گرفت
کشتی غم آمد و لنگر گرفت
داغ تو سخت است ای جان پدر
باز گلچین یک گل دیگر گرفت
---------------------------------
حالا که شما مانده و من روی سرم
پروانه ی پر سوخته بی بال و پرم
چون گور شود مقصد پایانی تو
با فاتحه هموار نمائید سفرم
-----------------------------------
حالا که دل و جان به فدایت کردم
با عشق به هر گوشه صدایت کردم
در قاب دلم جای تو را وا کردم
با چشم تر هر لحظه نگاهت کردم
---------------------------------------
ای پاک ترین ناب ترین عشق زمانه
محبوب ترین در دل عشاق نشانه
ای حاکم بر روح و دلم شاهد و مشهود
بیرون نرود یاد تو از محفل خانه
--------------------------------------
عجب گرگ اجل دارد سر زور
عزیز مهربانم برده در گور
خدایا رحم کن رحمان تویی تو
نما گورش به حق حیدرت نور
------------------------------------
دیده بارانی و دل طوفانی ست
در غمت گریه و روضه خوانی ست
ای سپهر حرم و ای مه پر نور نرو
داغ تو شعلۂ آ تش در هر جانی ست
-------------------------------------
مجلس ماست به یاد پدری غمدیده
آنکه غم خورده و دل ببریده
آنکه چون کوه مراپشت و پناه ست
حال در خاک بخفته،دو چشمم دیده
--------------------------------------
مستانه از این خانه زدی پر
غم آ مد و زد حلقه بر این در
چون ابر بهاری شده چشمم
که م گاه زنم سر
------------------------------------
چون آب روان زلال و پاکی مادر
مهری و صفا تو سینه چاکی مادر
چون گوهر نایاب وجودت از عشق
هر چند که تو ز جنس خاکی مادر
-------------------------------------
قمر برج فتوت خدا یار تو باد
گوهر برج مروت خدا یار تو باد
ای سفر کرده به دنیای دگر مادر من
معنی پاک محبت خدا یار تو باد
---------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

شعر سالگرد مجالس ختم و ترحیم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
هیچکی باورش نمی شه،یه ساله تو پر کشیدی
زیر خاک تو آ رمیدی،تو ز دنیا دل بریدی
هیچکی باورش نمی شه،چراغ خونه خموشه
سایه و تاج سر من،خونۂ ما سیه پوشه
هیچکی باورش نمی شه،بال و پر وا کردی رفتی
سالگرد ت شده حالا،تو دعا کردی و رفتی
هنوزم چشام به راهه،واسه دیدن جمالت
کاش می شد به یه بار ببینم،لطف و احسان و کمالت
هیچکی باورش نمی شه،گل گل خونه خدا رفت
بعد یک سال غم و اندوه،ناله ی ما هر کجارفت
خدایا به حق زهرا،اون شفیع همۂ ما
بگذر از جرم و گناه،همه شیعیان مولا
خدایا به حق حیدر،حق اون ساقی کوثر
تشنه لب شهید بی سر،از خطای ما تو بگذر
این عزیز رفته در خاک،توی خاکش تو بکن پاک
بگذر از او خالق من،حق شاهنشه افلاک
ورد روی لب ما شد،یا حسین غریب مادر
ساقی و لطف خدا و ،بی کفن شهید بی سر
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان )

سر خاکت
شعر مجلس ختم و ترحیم
،سر خاک و تشییع جنازه
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
سبک :دشتی 
--------------------------------
سر خاکت منم با اشک و زاری
امان از درد دوری داغ داری
سر خاکت سرشک از دیده جاری 
تو رفتی و منم در سوگواری
سر خاکت عزیزان غرق آ ه اند
همه در انتظار یک نگاه اند
سر خاکت دلم را خاک کردم
دلم را از غمت صد چاک کردم
سر خاکت شکست بال و پر من
بیا بنگر تو چشمان تر من
سر خاکت دلم آتشفشان است
ببین که مادر تو روضه خوان است
دلم با غربت و غم آشنا شد
زمانی که دلم از تو جدا شد
نوایی جان فزا آ ید ز خاکت
فرستم فاتحه بر روح پاکت
عزیزان قدر یکدیگر بدانیم
بیا یک لحظه دور از هم نمانیم
سر خاک تو من منزل گرفتم
در این طوفان غم ساحل گرفتم
خموش ساقی ز داغ و درد و ماتم
دلم را ماتمش بنموده  در غم
------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

زمزمه ختم پدر 
مجالس ختم و ترحیم ، خاکسپاری
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------------------------
مگه یادم میره مهر و صفای خونه بودی
مگه یادم میره تو پدری نمونه بودی
مگه یادم میره اسطورۂ زمونه بودی
مگه یادم میره که توگل گلخانۂ بودی
---------------------------------
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی ،دربین ما،ای پدرای پدر(2)
 
مگه یادم میره اون لحظه های خوب با هم 
مگه یادم میره عطر نفس هایت توی عالم 
مگه یادم میره حمایتت رو همه هر دم 
مگه یادم میره عشق و صفای تو دمادم
.ّّّّ
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی،دربین ما،ای پدرای پدر(2)
ّّ.
مگه یادم میره گل بوسه های عاشقونه
مگه یادم میره رو دست تو زدم جونه
تو بودی کوهی از عشق و صفا توی زمونه
حالا در سوگ تو عزیز تو داره می خونه
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی ،دربین ما،ای پدرای پدر(2)
---------------------------
چه سخت بود لحظه ی جدایی از تو بابا جونم
ندیدی که غمین و داغدار از تو می خونم
کفن تن تو بود و این دل غرقه به خونم
تو رفتی توی خاک ای پدرم ای مهربونم
.
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی ،دربین ما،ای پدرای پدر(2)
مگه یادم میره محبت رو تو دلها کاشتی
مگه یادم میره حب حسین تو سینه داشتی
یه عمری نوکری اهل بیت و فخر می گذاشتی
مگه یادم میره تو روضه ها تو تاب نداشتی
بابا رفتی ،ماندم تنها ،ای پدر ای پدر
جایت خالی ،دربین ما،ای پدرای پدر(2)
------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

زمزمه در سوگ پدر
مجلس ختم و ترحیم ، سر خاک 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
سبک :یا ابا صالح مددی مولا
---------------------------------
آه و واویلا، آه و واویلا(2)
--------------------------------
اشک چشمان ما ،جاری است بهر تو 
ای که دادی به من،عزت و آ برو 
.بابا.
رفتی از داغت ،خانه خرابم
از هجرت بابا ،دیده پر آبم
---------------------------------
شمع سوزان این ،خانه بودی پدر 
اسوه ی صبر و ایمان ،تویی تاج سر
جانا
چراغ خانه ،سوئی ندارد
دلم طاقتِ،دوری ندارد
------------------------------- 
تقصیر چی بیه،گردش روزگار
نه دایه سیم هیشتی،نه بوه نه برآر
رود رود
ز غمت زارم،سی تو بیمارم
سل کو و اشک هام،دارم ایوارم
---------------------------------
این دل غرق خون ،پر از آ ه و درد 
گرمی خانه رفت،زندگی گشته سرد
.بابا
خاک عالم شد،بر سرم بابا
بر سر قبرت ،مضطرم بابا
-----------------------------------
بر سر قبر تو،آ مده خواهرت 
دیده پر اشک و آ ه،دیده دخترت
ای وای
همسرت دلخون ،دیده گریان است
عکس تو در قاب،خلقی حیران است
--------------------------------
همه جا بروم ،من به دنبال تو 
ای خوشا بودنت،حال و احوال تو
حالا
در فراق تو ،زار و محزونم
از غمت اینجا ،دیده پر خونم
---------------------------
آه و واویلا ،آه و واویلا(2)
-------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

مرثیه در سوگ پدر
مجلس ختم و ترحیم ، خاکسپاری
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------------
امان از این جدایی،بگو بگو کجایی
امان ز درد دوری(2)
------------------------------------
بگو بابا هنوزم یاد ما تو هستی
درون خاک دلت را تو ز دیده بستی
هنوزم خاطرات تودرون سینه است
دل پاکت همیشه خالی ز کینه است
تویی همه دار و ندارم 
ز دوریت غمین و زارم
خزانم و تویی بهارم
یه بی قرار سوگوارم(2)
------------------------------
کی فکر میکرد ببینم داغ توپدر جان
سیه پوشم ز داغ تو ای جان جانان
سفر کردی گذر کردی از این زمانه
بود خالی که جای تو به قلب خانه
تویی تویی تو پر پرواز
به عشق تو منم سرافراز
به درد من تویی تو دمساز
که روضه ات نموده ام باز(2)
-------------------------------
دلم غوغای روزم است ز داغت
بسوزم من شب و روز از غم فراغت
خداوندا غمین و زار و بی قرارم
به سوگ ماتمت محزون وداغدارم
منم به اشک و زاری
منم به سوگواری
خزان به گل عذاری
امان ز بی نگاری(2)
------------------------------
من بی کس شدم آواره،دشت و صحرا
شده چشمم برای ماتمت مثال موج دریا
به دشت و کوه صحرا من،تو را بجویم
ولی افسوس به زیر خاک ،تو را ببویم
گل گلخانه
شمع و پروانه
بلبل بی خانه
رفت ز کاشانه(2)
---------------------------------
امان از این جدایی،بگو بگو کجایی
امان ز درد دوری(2)
---------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

اعمال را می توان این گونه بیان کرد:
1 . زیارت مزار مادر
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: من زار قبر والدیه او احدهما کل جمعة فقرا عندهما یس غفر الله له بعدد کل حرف منها (20) ; هر کس قبر پدر و مادرش یا یکی از آنها را در هر جمعه زیارت کند و در کنار مزار آنان سوره یس بخواند، در مقابل هر حرفی که از این سوره می خواند، خداوند آمرزشی نصیب او می فرماید .»
2 . قرائت قرآن
امام صادق علیه السلام به فرزندان صالح توصیه فرمود که: قرائة القرآن فی المصحف تخفف العذاب عن الوالدین ولو کانا کافرین (21) ; قرائت قرآن از روی مصحف، از عذاب پدر و مادر می کاهد، گرچه آنان کافر باشند .»
3 . انجام اعمال نیک به نیت مادر
انجام اعمال نیک و هدیه ثواب آن به مادر، در جلب رضایت وی و شادی روحش تاثیر فراوان دارد . پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: سید الابرار یوم القیامة رجل بر والدیه بعد موتهما (22) ; سرآمد و سرور ابرار در روز قیامت کسی است که بعد از مرگ پدر و مادرش برای ایشان احسان و نیکی کند .»
پی نوشت:
1) مستدرک الوسائل، ج 15، ص 1 .
2) الکافی، ج 2، ص 159 .
3) مستدرک الوسائل، ج 15، ص 0 .
4) همان .
5) اصول کافی، باب البر بالوالدین، حدیث 11 .
6) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 621; امالی صدوق، ص 371 .
7) مکارم الاخلاق، ص 221 .
8) مریم/32 .
9) اسراء/23 .
10) نساء/36 .
11) بحارالانوار، ج 71، ص 40 .
12) لقمان/14 .
13) پیرزن .
14) مستدرک الوسائل، ج 15، ص 203 .
15) بحارالانوار، ج 71، ص 76 .
16) وسائل الشیعه، ج 6، ص 205 .
17) مستدرک الوسائل، ج 15، ص 204 .
) بحارالانوار، ج 43، ص 155; الفضائل، ص 107 .
19) پیامبر و یاران، ج 1، ص 345; حقوق متقابل والدین و فرزندان، ص 228 .
20) بحارالانوار، ج 89، ص 293 .
21) الکافی، باب قرائة القرآن فی المصحف، حدیث 1 .
22) بحارالانوار، ج 71، ص 84 . 

منبع:hawzah.net






#_اهمیت_یاد_مرگ


یاد مرگ، نقشی بسیار سازنده در زندگی انسان دارد به گونه ای که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یاد آورندگان آن را، هم درجه شهدا معرفی می کند: قِیلَ یا رَسُولَ اللّه هَلْ یُحْشَرُ مَعَ الشُّهَداءِ اَحَدٌ. قالَ نَعَمْ مَنْ یَذْکُرُ الْمَوْتَ بَیْنَ الْیَوْمِ وَاللَّیْلَةِ عِشْرِینَ مَرَّةً؛ به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردند: آیا کسی با شهدا محشور خواهد شد؟ فرمود: بلی، کسی که در شبانه روز بیست مرتبه مرگ را یاد کند.»

ایشان همچنین این افراد را زیرک ترین مردم می داند: سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله اَیُّ الْمُؤْمِنِینَ اَکْیَسُ. فَقالَ أَکْثَرُهُمْ ذِکْرا لِلْمَوْتِ وَأَشَّدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْدادا؛ از حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال شد: زیرک ترین مردم چه کسی می باشد؟ فرمود: آن کس که بیشتر یاد مرگ کند و زیادتر مهیّای آن شده باشد.»

و این یاد مرگ به قدری مهم است که حضرت علی علیه السلام برای آن حقّی قائل شده، می فرماید: ما اَنْزَلَ الْمَوتَ حَقَّ مَنْزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدا مِنْ اَجَلِهِ؛ کسی که فردا را از زندگی خود بشمارد، حق مرگ را چنان که در خور آن است رعایت نکرده است.»

چگونه ممکن است انسان از کنار این مسئله به راحتی بگذرد و آن را نادیده بگیرد؛ درحالی که امام صادق علیه السلام می فرماید: ما مِنْ اَهْلِ بَیْتِ شَعَرٍ وَلا وَبَرٍ اِلاّ وَمَلَکُ الْمَوْتِ یَتَصَفَّحُهُمْ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمسَ مَرّاتٍ؛ هیچ خانواده ای؛ از شهر نشین و بادیه نشین نیست مگر اینکه فرشته مرگ شبانه روزی پنج بار آنان را از نظر می گذراند.»

اهمّیت یاد مرگ به اندازه ای است که حضرت مسیح علیه السلام در جواب حواریین که سؤال کردند؛ مَنْ اَولِیاءُ الَّذِینَ لا خَوفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنُونَ؛ اولیایی که هیچ ترس و اندوهی بر آنها نیست چه کسانی هستند؟» یکی از ویژگیهای اولیای خدا را دوست داشتن یاد مرگ و رها نمودن یاد دنیا معرفی می کند و می فرماید: اَحَبُّوا ذِکْرَ الْمَوْتِ وَتَرَکُوا ذِکْرَ الْحَیاةِ؛ یاد مرگ را دوست دارند و یاد زندگی را رها می کنند.»

همچنان که سیره عملی ائمّه معصومین علیهم السلام نیز در هنگام یاد مرگ این گونه بوده است.

به عنوان نمونه در مورد حالات امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده است که: اِذا ذَکَرَ الْمَوْتَ بَکَی وَاِذا ذَکَرَ الْقَبْرَ بَکَی وَاِذا ذَکَرَ الْبَعْثَ وَالنُّشُورَ بَکَی وَاِذا ذَکَرَ الْمَمَرَّ عَلَی الصِّراطِ بَکَی وَاِذا ذَکَرَ الْعَرْضَ عَلَی اللّهِ ذِکْرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یُغْشَی عَلَیْهِ مِنْها؛ وقتی یاد مرگ می کرد، می گریست. و چون یاد قبر می کرد، می گریست. و چون از [قیامت و] بعث و نشور یاد می کرد، می گریست. و چون متذکّر عبور از صراط می شد، می گریست. و هر گاه به یاد توقف در پیشگاه خدای تعالی [در م] می افتاد، فریادی می زد و بی هوش [روی زمین] می افتاد.»

فکر کردن در مورد مرگ به قدری دارای تأثیرات مفید است که از برترین اندیشه ها و برجسته ترین عبادتها شمرده شده است؛ همچنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: اَفْضَلُ الْعِبادَةِ ذِکْرُ الْمَوتِ وَاَفْضَلُ التَّفَکُّرِ ذِکْرُ فکر کردن در مورد مرگ به قدری دارای تأثیرات مفید است که از برترین اندیشه ها و برجسته ترین عبادتها شمرده شده است

الْمَوتِ؛ برترین عبادت یاد مرگ است و برترین تفکّر یاد مرگ است

#روضه_ختم_مادر
مجلس ختم و ترحیم و خاکسپاری و تشییع جنازه
وای از جدایی از غم سرایی
تنها شدم من مادر کجایی
یک دل پر غم / یک خانه ماتم/مونده برا من
بعد از تو مادر / ماندم چه تنها/ تنهاتر از پیش / در بین مردم
بعد از تو مادر با ناله هر شب / گیرم سراغت/ مادر خوبم

 کیا مادر ندارن / کیا صورت مادر اشونو بخاک گذاشتن / اونی که طعم بی مادری کشیده / صورت مادر رو روخاک گذاشته/ امروز بیا ناله بزن / اشک چشتو هدیه کن به روح مادر / بخدا تو عالم هیچ کسی جای مادر رو برات نمیگیره/ مادر سنگ صبوره دختره / هر وقت دختر غم ها رو دلش سنگینی میکنه کنار مادر میشینه درد  دل میکنه
 آخ گل گلخونه ام بودی تو مادر 
 چراغ خونه ام بودی تو مادر
 زنم بوسه به عکس دلربایت
 آی بریزم اشک و اشکم از برایت
 کجا رفتی عزیزم ای جون مادر
 آی چقدر خون جگر باید بریزم

ای مادر
 عزیرم  جاتو خالی جاتو خالی 
 گل گشته خزونم جاتو خالی
 ز هجرونت دلی غمناک دارم
آی به دل داغ گلی درخاک دارم

 هر مادری از دنیا بره دوستان فایلا آشناها جمع میشن / نازنین بدن مادر رو غسل میدن / کفن میکنند/این بدن رو احترام میکنند/ تشییع میکنند
اما میخوای ناله بزنی بگو یا زهرا.
من یه مادر غریبی میشناسم تو مدینه /تو دل شب علی داره بدن زهراشو غریبانه غسل میده
اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته
 آخ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
 بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
الی آخر

زهرا رو غسل داد / یکی یکی بندای کفن رو می بنده / آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده /آی اونایی که مادر از دست دادید/ نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه / نمی دونم لحظه ی آخر چطور خداحافظی کردی 
علی یه طرف کفنو رو هم می آورد / هی برمیگشت  یه نگاهی به صورت زهرا //میدونی چی میگفت//
 آخ شب دامادیم کی باورم بود
 که من روزی عزادار تو باشم

کی باورم میشد خودم غسلت بدم / خودم کفنت کنم /خودم بدنتو تشییع کنم

کجا خاکش کنم امشب خدایا
 چگونه من بشویم جسم زهرا
رمق دیگر ندارم که گذارم        
به روی دوش خود تابوت زهرا 
 
 آی اونایی که مادر از دست دادید//یادت میاد// اون لحظه ای که میخوان بدن مادر رو بردارند یکی جلو جنازه صدا میزد // بلند بگو لااله الا الله // آی مریض دارا / گرفتارا / اون دل شب تو مدینه کسی نبود بلند بگه لا اله الا الله / بدن زهرا رو غریبانه می بردن/ قربون آون دختری که دنبال جنازه مادر میدوید

 بدن زهرا رو درون خانه ی قبر گذاشت / سنگای لحد چید/ خاکارو ریخت/ علی نشست کنار مزار زهرا / علی ناله زد / دیدن دلش قرار نمیگیره / علی گریه کرد  / دیدن دلش آروم نشد / یه وقت دیدن امیرالمومنین خم شد صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت /هی میگه فاطمه غریبم / فاطمه مظلومم//دلت اینجاست // دلتو ببرم کربلا  
هر  گریزی خواستید بزنید 
اگه اون شب تو مدینه امیرالمومنین صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت / ناله زدآی حسینیا آی کربلاییا ابی عبدالله تو کربلا صورت به صورت علی اکبر گذاشت / هی از سوز جگر صدا میزد //ولدی علی//

⁉️چگونه یک مجلس را شروع کنیم⁉️

 الف) خواندن خطبه های کلی 

1- ساده مثل فرستادن صلوات و گفتن بسم الله الرحمن الرحیم 

2- مفصل :
—- فرستادن درود بر اهل بیت با فرستادن یک یا سه صلوات 
—- یا صلوات بر حضرت فاطمه زهرا (س) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ
—- گفتن بِسمِ اللّه الرّحمنِ الرّحیمِ ، و حمد الهی با عبارتی نظیر الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِهِ كُلِّهَا عَلَى جَمِیعِ نِعَمِهِ كُلِّهَا " و یا با این عبارت "  اَلْحَمْدُ للهِ عَلى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ، وَالْحَمْدُ للهِ عَلى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ" 
 —- سلام دادن به اهل بیت با عباراتی نظیر "اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ " 

ب) خواندن عبارات مناسبتی 

1- خواندن فراز مربوط به امام از دعای توسل 
نظیر این فراز برای شب شهادت امام حسن عسگری (ع)
یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا اَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ

2-خواندن فراز سلام در زیارت عاشورا در ماه محرم 
اَلسَّلٰامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ ، عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِكُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن

3-خواندن صیغه ی توبه یا مناجات از دعاهای ماثور در برنامه های مناجاتی 
نظیر کمیل ، خمس عشر، مناجات امیر المومنین (ع) در کوفه و . 
مثلا این فراز گلچین شده :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الاَمانَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ وَارْضَ عَنّى بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ وَفَضْلِكَیا ذَاالْجُودِ وَالاِحْسانِ وَالطَّوْلِ وَالاِمْتِنانِ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
یا این فراز 
اللَّهُمَّ لاَ أَجِدُ لِذُنُوبِی غَافِراً وَ لاَ لِقَبَائِحِی سَاتِراً وَ لاَ لِشَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِیَ الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَكَ‏ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ وَ بِحَمْدِكَ ظَلَمْتُ نَفْسِی
 یا صیغه ی توبه مثل 
اَستَغفِرُ اللّهَ الّذِی لا اِلهَ الاّ هُو، الحَیُّ القَیّوم ، الرّحمنُ الرّحیم ، ذُوالجَلالِ وَ الا کرَام ، مِن جَمِیعِ ظُلمِی وَ جُرمِی وَ اِسرَافِی عَلَی نَفسِی وَ اَتوُبُ اِلَیهِ

4 – سایر دعاهای زیبا از قرآن 
یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا (یوسف 88)
یا مواری که با ذوق افراد مسلط به زبان عربی تنظیم می شود مثل 
یا ربَّ الحسین ، بحقِّ الحسین ، اِشفِ صدرَ الحسین، بظهورِ الحجّه

 ج) دعای سلامتی برای امام زمان 

اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیِکَ الحُجَّهِ بنِ الحَسَن.ِ

 آموزش مجالس ترحیم 

دوستان که تازه پا به این عرصه گذاشتن   
دقت کنند 
مجالس ترحیم با مجالس اهل بیت فرق داره 

هر مجلس ترحیم 
باید توجه کنیم مستمع که اومدن فاتحه 
همه کاردارن و باید برگردن 

لذا باید مداح دقیق باشه و هر ۱۵ دقیقه 
اعلام فاتحه کنه .تا هرکسی که میخاد بره بتونه بکارش برسه .

حالا میخاهیم توضیحات را کامل و خلاصه توضیح دهیم 
به عنوان مثال 
مجلس ترحیم مث یه دایره میمونه .
که باید ازاول 
دایره که حرکت میکنی به اخر خط دایره رسیدی 
اعلام فاتحه بدی .


حالا میریم سراغ برنامه های مجالس ترحیم 
ما دراینجا یه ۱۵ دقیقه را توصیح میدهیم 
و بقیه مجلس طبق این ۱۵ دقیقه انجام میشود

یک :
دعای شروع مجلس ترحیم 

رحم الله من یقرء الفاتحه مع الصلوات 


اللهم کن لولیک وتمتعه فیها طویلا 
فقط اینجا باید این دعا فرج را طوری بخونید که مستمع همراهی نکند .

اللهم بالحق انزلته وبالحق نزل .اللهم عظیم رغبتی فیه .واجعله نورالبصری وشفاء لصدری وذهابا لهمی وغمی وخزنی .اللهم زین به لسانی وجمیل به وجهی وقویه به جسدی وثقل به میزانی 
وارزقنی تلاوته علی طاعتک آنا اللیل واطراف النهار انی مع النبی محمد وآله الااخیار الابرار علیهم السلام 

برحمتک یا ارحمن الراحین .


         صلوات

انالله واناالیه راجعون 

انجمن بیادبود و بمناسبت
روزارتحال ودرگذشت 
(پدری مهربان ودلسوز .همسری فداکار .برادری ارزشمند مرحوم مغفورحاج اقای رحمت الله علیه )یا
مادری دلسوز و مهربان .همسری فداکار .خواهری ارزشمند .
مرحومه مغفوره بانو حاجیه خانم
رحمت الله علیها 



این جا دقت کنیم خانم هارا باید بگوییم مرحومه مغفوره 

اما اقایان را مرحوم معفور 

ادامه متن 

منعقدو برقرار میباشد 
یا سرپا گردیده است 

درابتدای مجلس تلاوت آیاتی ازقرآن کریم .دسته گلی باشد نثار روح عزیز مجلس بنام .شماعزیزان هم 

ضمن استماع ازآیات قرآن 
قرائت حمدوسه قل هوالله را فراموش نکنید 

روح این عزیز مجلس بنام مرحوم 
یا مرحومه
شادو بهره مند کنید بلند صلوات ختم فرمائید 



پیامبراکرم ص فرمودن هرکس مصیبت زده ای را تسلیت گوئید همانند همان مصیبت زده اجروپاداش دارد 

حقیر کمترین وظیفه خود میدانم بازبان لسان و قاصرخویش 
ازطرف خودناقابل وشماعزیزان حاصردرمجلس 

مصیبت وارده را فقدان جان سکزو جان گداز 
این پدر
یامادر 

راخدمت به صاحبان عزا به ویژه همسروفرزندان داغدار 
خواهربرادر‌ان داغدیده 
عروس وداماد .نوادگان دلبند .خواهرزاده ها .برادرزادههای بسوگ نشسته ودیگر منسوبین به این عزیز سفرکرده تسلیت وتعزیت عرض نموده .

بقای عمرباعزت صبرواجرجمیل واجر جزیل براایشان 
وعفران و رحمت الهی برای روح بلنداین 
عزیز سفرکرده ازخداوند منان 

مسئلت مینمایم 

روح بلنداین پرستوی مهاجر مرحوم اقای

یاحاجیه خانم مرحومه معفوره

راسرسفره کرم خاتم الانبیا واهل بیت طاهرینش مهمان و بهره مند کنید 

صلوات جلی ختم فرمائید

دوستان توجه بفرمائید  مداح مجالس ترحیم بعدازاعلام فاتحه 

دقیقا باید تشکر کنه از عزیزانی که قدم رنجه فرمودن و در مراسم مرحوم شرکت کردند 

من باب حدیث شریف ؛:::
من لم یشکر المخلوق .لم یشکرالخالق 

کسی که از مخلوق خدا تشکر نکند شکرخالق را نیز بجا نیورده است 
حقیر ازطرف صاحبان عزا .کانون داغدیده

فامیل مرحوم واگرنیاز باشد فامیل مادر و همسرش و

و بویژه ازطرف امضا کنندگان ذیل برگه اعلامیه 

اگر نیاز بود صاحبان اصلی عزارامیگوییم 

تشکروقدر دانی میکنم از 


همه ی عزیزان :::

۱_سادات ذوی العز والاحترام 

۲_تقدیروتشکرمیکنم از خانواده های معظم و معزز شهدا .ایثارگران .جانبازان 

۳_مقام شامخ ت 

۴_عزیزانی که ازهیئات مذهبی زینت افزای انجمن شدند (درصورت نیاز نام ببرید )

۵/تقدیروتشکرازذاکرین اهل بیت و بلبلان بوستان حسینی (درصورت نیاز نام ببرید )

۶/تقدیروتشکرازعزیزانی که از راههای دور ونزدیک رنج راه را متحمل شدند و زینت افزای انجمن شدند 
درصورت نیاز اسم شهرها گفته شود 
مثلا 
مشهدمقدس ازشمال کشور .مهمانان عزیزی که ازروستاهای اطراف و هم جوار  روستای فلان .

عزیزانی که ازگوشه و کنار شهر شهید پرورمان اصفهان زینت افزا مجلس شدن درخدمتشان هستیم 


۷/تقدیروتشکرازجامعه پزشکان 
مهندسین و دانشگاهیان .فرهنگیان .اساتید و قضات ووکلای دادگستری 

۸/تقدیروتشکر از تجارو کسبه بازاریان 

۹/تقدیروتشکراز جامعه هنرمندان .ورزشکاران 
هنردوستان 


۱۰/ازهمه ی اقوام ودوستان .همکاران صنفی و اداره بازماندگان .
همسایگان باوفاوباوقار و اهالی وکسبه محترم محل 


۱۱/تقدیرو تشکرازعزیزانی که ازدوایرمختلف دولتی .شرکت ها وموسسات خصوصی زحمت کشیدن و از کلیه کارمندان و کارگران عزیز 

۱۲/تقدیروتشکر از دوستانی که بااهدای تاج های گل ایتام 

سبدها و تاج گل طبیعی 
پلاکاردها .پیام های تسلیت 
وبالاترازهمه باگل وجود خود زینت افزای انجمن شدند .

۱۳/تقدیروتشکرازهمه عزیزانی که نیروهای انتظامی درانجمن تشریف فرما هستن و فرماندهان .
درجه داران 
پرسنل محترم برادران عزیزسرباز 

۱۴/
ازهمه عزیزان که دراین چندروز 
سوم هفتم چهلم سال 
باشرکت درمراسم تشییع 
امربه خاکسپاری .مجالس ختم ویادبود  
هفتمین روز 

یا سومین و چهلمین 
به هرطریقی کانون داغ دیده را یاری و همراهی نمودید 

وباحضور خود در محافل ومجالس یادبود باقرائت فاتحه موجبات شادی هرچه بیشتر  روح این عزیز سفر کرده را و تسلای خاطر بازماندگان را فراهم اوردید .


ازهمه عزیزان تقدیر و تشکر و قدر دانی از قسمت خواهران محترمه 
مکرمات .مجللات .مخدرات درقسمت بانوان نیز تقدیر و سپاس فراوان مینماییم 


خداوند این مهرومحبت .لطف و عطوفت .صفاوصمیمیت رااز میان شما محبان امیرالمومنیم دریغ ندارد .
وعواقب امورهمه مارا ختم بخیر بگرداند 

روح این عزیز محفل بنام فقید سعید روان شاد رضوان علیه جایگاه خلد مقام جنت مکان 
مرحوم .راشاد و بهره مند کنید به قرائت الفاتحمه الصلوات 
التماس دعادارم 


نمونه ای ازمتن تشکر مختصر و مفید ::

بعدازقرائت قرآن وانجام وظیفه .
حقیر ازلسان صاحبان عزا تشکرو قدردانی مجدد از یکایک حضارمحترم در مجلس ،عزیزانی که زحمت کشیدن وجهت قرائت فاتحه ،شادی روح عزیز مجلس بنام وجهت تسلای خاطر بازماندگان زینت بخش انجمن هستید .ازهمه دوستان تشکروسپاس فراوان ،
مراتب تسلیت وتعزیت ازطرف خود ناقابل و شما عزیزان ،خدمت صاحبان عزا ابلاغ و اعلام می دارم .
دسته گلی باشد نثار ارواح مطهر شهدا .
صلحا.مراجع تقلید گذشته .امام راحل .یادگاران امام .گذشتگان خودتون .

اموات من عاصی و شادی روح عزیزمجلس بنام همه باهم بخوانید 

الفاتحه مع الصلوات

پیامبراکرم ص فرمودن هرکس مصیبت زده ای را تسلیت گوئید همانند همان مصیبت زده اجروپاداش دارد 

حقیر کمترین وظیفه خود میدانم بازبان لسان و قاصرخویش 
ازطرف خودناقابل وشماعزیزان حاصردرمجلس 

مصیبت وارده را فقدان جان سکزو جان گداز 
این پدر
یامادر 

راخدمت به صاحبان عزا به ویژه همسروفرزندان داغدار 
خواهربرادر‌ان داغدیده 
عروس وداماد .نوادگان دلبند .خواهرزاده ها .برادرزادههای بسوگ نشسته ودیگر منسوبین به این عزیز سفرکرده تسلیت وتعزیت عرض نموده .

بقای عمرباعزت صبرواجرجمیل واجر جزیل براایشان 
وعفران و رحمت الهی برای روح بلنداین 
عزیز سفرکرده ازخداوند منان 

مسئلت مینمایم 

روح بلنداین پرستوی مهاجر مرحوم اقای

یاحاجیه خانم مرحومه معفوره

راسرسفره کرم خاتم الانبیا واهل بیت طاهرینش مهمان و بهره مند کنید 

صلوات جلی ختم فرمائید

#ترحیم_خوانی
#صحبت_اولیه_درمجلس_ترحیم_خوانی


صحبت اولیه در مجلس ترحیم


( إنّا لله و إنّا إلیهِ رَاجعُون )

 با تسلیم به مشیت الهی و با نهایت تاسف و تاثر. 

انعقاد مجلس و محفل به مناسبت درگذشت یکی از محبین و ارادتمندان به خاندان اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، فقید سعید، مرحوم مغفور، شادروان
برگزار گردیده است که.


 از لسان خودم و همه شما جالسین بزرگوار مصیبت وارده را خدمت همه بازماندگان، منسوبین، صاحبان عزا، دودمان محترم. 
تسلیت عرض نموده و 
از خداوند متعال برای همه بازماندگان، صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت دارم.


 خدای متعال ان شاء الله روح این فقید سعید را.

(اگه آقا است) با امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام
(اگه خانم است) با زهرای مرضیه سلام الله علیها

محشور بفرماید.


 از لسان گرم همه بازماندگان (دودمان محترم.) از فردا فرد (یکایک) شما عزیزان، سروران. 
ت معظم. سادات بنی اهرا، هیئات مذهبی، پرسنل محترم شرکت. 
بزرگوارنی که از ارگانهای لشکری و کشوری قدم رنجه فرمودند، 

سروران عزیزی که از شهرستانهای. بذل محبت نمودند، 
دوستان، آشنایان، همسایگان محترم، اهالی محترم روستای. فامیل بزگوار، و همچنین سروران عزیزی که با آوردن گل ابراز همدردی نمودند.
کمال تقدیر و تشکر به عمل می آید.


 ان شاء الله که بازماندگان بتوانند در شادی های شما عزیزان جبران کنند.


 هدیه کنید به ارواح طیبه شهدا، علما، صلحا، گذشتگان، اموات جمع حاضر، پدران، مادران، حقداران، مخصوصا روح این مرحوم مغفور مجلس بنام شاد بگردد و
 ان شاء الله در چنین ایامی () مهمان سفره احسان و کرم اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) قرار بگیرد همه باهم بخوانید.
رحم الله من قرا الفاتحه مع الصلوات.


 اگر مجلس (ترحیم خانم) است در موارد بالا بجای مرحوم مغفور (مرحومه مغفوره) ذکر شود.


-

درابتدا برخود وظیفه میدانم از طرف بازماندگان  عزیزمجلس بنام(سببی ونسبی) ازاین همه ابراز محبت، تشریک مساعی،واظهار همدردی یکایک سروران معظم، خواهران وبرادرانی که ازراه های دور ونزدیک قدم رنجه  کردند وباحضورشون مجلس این مرحوم(مرحومه)رازینت دادند  تقدیر وتشکر کنم ،انشالله عزیزان داغدیده در مراسمات شادی وهم چنین بدرقه واستقبال سفرهای زیارتی شما جبران محبت های شما عزیزان رابنمایند ومتقابلاازلسان گرم شما بزرگواران این مصیبت را به دودمان محترم ومعزز معزا تسلیت عرض مینمایم واز درگاه ایزد منان برای عزیزسفرکرده غفران وبرای بازماندگانش صبر واجر صبررا مسالت دارم

دو بیتی مجالس ختم و ترحیم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------------
غم داغت دلم رو کرده لبریز
عجب داغی چه داغی غم انگیز
سرشک دیدگانم گشته جاری 
بریز ای اشک چون باران پاییز
-----------------------
ببار بارون دلم محزون یاره
دو چشمانم ز داغش زار زاره
ز داغش نو بهارم چون خزانه
عزیزان این دل من بی قراره
------------------
خدا صبرت بده داغت گِرونه
خدا صبرت بده فصل خَزونه
خدا صبرت بده ای داغ دیده
خدا صبرت بده تو این زمونه
----------------------
امیدم نا امید شد از فراقت
کجا گیرم عزیزم من سراغت
به دنبالت بگردم کوه و صحرا
که آ تش زد اجل بر کل باغت
-------------،،-------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
اجل صیاد و ما صیدیم هر روز
بیا تا فکر مرگ باشیم شب و روز
بیا فکری به حال رفتنت کن  
که از داغت بخوانند ناله با سوز
------------------------
غروب دوریت در فصل پاییز
دلم از دوریت که گشته لبریز
تویی در خاک خفته ای عزیزم
ز داغ تو نوا خوانم غم انگیز
-----------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

#روضه 

#پدر 

روضه ختم پدر با موضوعیت حضرت امیر علیه السلام

برای شروع ختم پدر 

 پدرم بارش باران صفا بود
 پدرم جلوه ایمان و رضا بود 
پدرم بر سر ما مرغ هما بود
 پدرم آینه آینده ما بود
 پدرم در همه حال كارگشا بود
 پدرم حاكم پیمان و وفا بود

مجلس فوت پدری مهربانه
خدا رحمت کنه همه پدر و مادرایی که از دنیا رفتن
خدا حفظ کنه پدر مادرایی که در قید حیاطن.

در این مجلسی که برای پدر بر پا شده بریم در خانه پدر شیعیان حضرت امیر علیه السلام یه سلام و توسلی به آقا داشته باشیم .

السلام علیک یا امیر المومنین یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا .


سلام ما, سلام ما به اسم اعظم علی سلام ما, سلام ما, به قلب پر غم علی

 سلام ما, سلام ما به فرق منشقّ علی سلام ما, سلام ما, به عدل مطلق علی

 سلام ما, سلام ما, به فرق لالهگون او سلام ما, سلام ما به ریش پرزخون او


 دلها را روانة نجف كنیم, متوسّل شویم به آقا و مولایمان حضرت علی بن ابیطالب برای اوّلین مظلوم عالم گریه كنیم

 در ظلمت شب نور جلی را كشتند 
در مسلخ عاشقان , ولی را كشتند
 در لوح تقدیر نوشته با خط جلی
 از شدّت عدالتش , علی را كشتند


 علی(ع) در حال سجده بود خواست سر از سجده بردارد كه شمشیر زهرآلود اب نملجم به فرق نازنین آن حضرت اصابت نمود, فرق آن بزرگوار تا پیشانی شكافته شد, صدای مولا و آقایمان بلند شد: بِسم اللّه وَ باالله و علی ملّة رسول الله, فُزتُ و ربّ الكعبه
قسم به پروردگار كعبه رستگار شدم
آخ بمیرم زیر بغلای مولا رو گرفتند سمت خانه تا رسیدند نزدیک خانه اقامون صدا زد منو رها کنید نمیخوام زینب مرا با این حال ببیند.

کربلایی ها کجایید
دلتون کجا رفت

گریز ⬇️⬇️⬇️

علی جان کجا بودی ببینی زینبت بالای گودال 
ببینه شمشیر ها بر بدن حسین.

 چه گویم در نخستین سجده چون شد
 گل روی ولایت غرق خون شد
 درخت عدل را از ریشه كندند 
عدالت را بظلم از پا فكندند 
از آن زخمی كه او را برسر افتاد
 قد شیر خدا از پا در افتاد
▪️

#مادر 
#ختم_مادر
از فاطمه گفتن آ برو می خواهد
یا فاطمه گفتن هم وضو می خواهد
زهرا که ملیکۂ زمین تا عرش است
در خدا نظر از او می خواهد

وای از جدایی از غم سرایی
تنها شدم من مادر کجایی
یک دل پر غم / یک خانه ماتم/مونده برا من
بعد از تو مادر / ماندم چه تنها/ تنهاتر از پیش / در بین مردم
بعد از تو مادر با ناله هر شب / گیرم سراغت/ مادر خوبم

کیا مادر ندارن / کیا صورت مادر اشونو بخاک گذاشتن / اونی که طعم بی مادری کشیده / صورت مادر رو روخاک گذاشته/ امروز بیا ناله بزن / اشک چشتو هدیه کن به روح مادر / بخدا تو عالم هیچ کسی جای مادر رو برات نمیگیره/ مادر سنگ صبوره دختره / هر وقت دختر غم ها رو دلش سنگینی میکنه کنار مادر میشینه درد  دل میکنه
 آخ گل گلخونه ام بودی تو مادر 
 چراغ خونه ام بودی تو مادر
 زنم بوسه به عکس دلربایت
 آی بریزم اشک و اشکم از برایت
کجا رفتی عزیزم ای جون مادر
 آی چقدر خون جگر باید بریزم

ای مادر
⬅️ عزیرم  جاتو خالی جاتو خالی 
⬅️ گل گشته خزونم جاتو خالی
⬅️ ز هجرونت دلی غمناک دارم
⬅️آی به دل داغ گلی درخاک دارم

 هر مادری از دنیا بره دوستان فایلا آشناها جمع میشن / نازنین بدن مادر رو غسل میدن / کفن میکنند/این بدن رو احترام میکنند/ تشییع میکنند
اما میخوای ناله بزنی بگو یا زهرا.
من یه مادر غریبی میشناسم تو مدینه /تو دل شب علی داره بدن زهراشو غریبانه غسل میده
◼️اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم ولی آهسته آهسته
◼️ آخ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
◼️ بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
الی آخر

زهرا رو غسل داد / یکی یکی بندای کفن رو می بنده / آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده /آی اونایی که مادر از دست دادید/ نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه / نمی دونم لحظه ی آخر چطور خداحافظی کردی 
علی یه طرف کفنو رو هم می آورد / هی برمیگشت  یه نگاهی به صورت زهرا //میدونی چی میگفت//
 آخ شب دامادیم کی باورم بود
که من روزی عزادار تو باشم

کی باورم میشد خودم غسلت بدم / خودم کفنت کنم /خودم بدنتو تشییع کنم

⚫️کجا خاکش کنم امشب خدایا
⚫️ چگونه من بشویم جسم زهرا
⚫️ رمق دیگر ندارم که گذارم        
⚫️ به روی دوش خود تابوت زهرا 
 
 آی اونایی که مادر از دست دادید//یادت میاد// اون لحظه ای که میخوان بدن مادر رو بردارند یکی جلو جنازه صدا میزد // بلند بگو لااله الا الله // آی مریض دارا / گرفتارا / اون دل شب تو مدینه کسی نبود بلند بگه لا اله الا الله / بدن زهرا رو غریبانه می بردن/ قربون آون دختری که دنبال جنازه مادر میدوید

 بدن زهرا رو درون خانه ی قبر گذاشت / سنگای لحد چید/ خاکارو ریخت/ علی نشست کنار مزار زهرا / علی ناله زد / دیدن دلش قرار نمیگیره / علی گریه کرد  / دیدن دلش آروم نشد / یه وقت دیدن امیرالمومنین خم شد صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت /هی میگه فاطمه غریبم / فاطمه مظلومم//دلت اینجاست // دلتو ببرم کربلا  
هر  گریزی خواستید بزنید 
اگه اون شب تو مدینه امیرالمومنین صورت رو خاک قبر زهرا گذاشت / ناله زدآی حسینیا آی کربلاییا ابی عبدالله تو کربلا صورت به صورت علی اکبر گذاشت / هی از سوز جگر صدا میزد //ولدی علی//
.


.
 درداغ دختر
 از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین.

نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا.؟

و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.

رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:

یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »

یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟

یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟

یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر.؟

یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »

یعنی: ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟

ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟

ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟

ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.

ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»

با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.

در فراق پدر
جهت مجالس ختم و ترحیم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------------
بابا جونم ،بابا جون 
مهربونم،بابا جون (2)
--------------------------------
بابا جونم به خدا تنگه دلم
نکنه به من بگن سنگه دلم
هنوزم باور ندارم رفتنت
غسل و تشییع رفتن در کفنت
----------------------
روز و شب با خاطراتت زنده ام
از وجود توست که من پاینده ام
آه وافغان میکشم هر شب و روز
داغ تو سنگینه داغی سینه سوز
------------------------------
سایه ی روی سرم ای پدرم 
من که بی بال و پرم ای پدرم
اسوه ی صبر و سخا تاج سرم
بی تو بشکسته پدر بال و پرم
---------------------------------
یادگاری عکس تو مونده به قاب
جز  غم دوریت ندارم انتخاب
باورش سخته جدایی از پدر
از غمت شد دیدگانم دیگه تَر
-----------------------------------
غروب ها بدون تو دلگیره
دلم از دوریت بابا میگیره
جای خالی تو و درد فراق
زمونه تواز بابام داری سراغ
--------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

بنویسید
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
جهت مجالس ختم و ترحیم ،تشییع و خاکسپاری 
----------------------------------
بنویسید که این سینه پر از آ مال است
بنویسید که خدا محول الا احوال است
بنویسید درون دل او م بود
او غلام نبی و مست رخ حیدر بود
بنویسید که در دیده ی او دریا بود
عاشق فاطمه و ذریه ی زهرا بود
بنویسید که ریسمان الهی زهراست
کشتی وراه هدایت زطریق مولاست
بنویسید کریمان همه مدهوش حسن
نام پاکش بنویسید همه روی کفن
بنویسید حسین ابن علی ارباب است
همه هستی این دیده پر از آ ب است
بنویسید که سرخی شهادت غوغاست
آرزویم دم مردن نظر از سوی خداست
بنویسید که ما ان حرمیم
عاشقان علی و بانوی اهل کرمیم
کاش بالا سر من خون خدا می آمد
روضه ونام حسین ذکر دعا می آمد
آرزوی من و ما دیدن روی یار است
لحظه مرگ نظر بررخ آن دلدار است
-----------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

جهت مجالس ختم و ترحیم 
#عقبه_اول

#سڪرات_مرگ ،بخش اول 

روایت شده ڪه حضرت رسول صلے الله علیه وآله وسلم حاضر شد نزد جوانے در وقت وفات او. 
پس به او فرمود: بگو: لا اله الاّ اللَّه». 
پس بسته شد زبان آن جوان و نتوانست بگوید و هر چه حضرت مُڪَرَّر ڪرد او نتوانست بگوید. 
پس حضرت فرمود به آن زنے ڪه نزد سر آن جوان بود ڪه آیا این جوان مادر دارد؟ 
عرض ڪرد: بلے من مادر او می‌باشم. 
فرمود: آیا تو خشمناڪے بر او؟ 
گفت: بلے و الآن شش سال است ڪه با او تڪلّم نڪرده ام. 
حضرت فرمود: راضے شو از او. 
آن زن گفت: رَضِیَ اللَّهُ عَنهُ بِرِضاڪَ یا رَسوُلَ اللَّهِ». [۱] 
و چون این ڪلمه را - ڪه مُشْعِر بر رضایتِ او از پسرش بود - گفت، زبان آن جوان باز شد. 
حضرت به او فرمود: بگو: لا اله الاّ اللَّه، گفت: لا اله الاّ اللَّه. 
حضرت فرمود: چه می‌بینے؟ عرض ڪرد: می‌بینم مرد سیاهے قبیح الْمَنْظَرْ، با جامه‌هاے چرک و بوے گندیده و بد ڪه نزد من آمده و گلو و راه نَفَس مرا گرفته. 
حضرت فرمود: بگو: 
یا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسیرَ وَ یَعفُو عَنِ الڪَثیر، اِقْبَلْ مِنِّے الْیَسیرَ وَ اعفُ عَنِّے الڪَثیرَ اِنَّڪَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ». 
[ای ڪسے ڪه - عبادت و عمل - ڪم را می‌پذیرے و از - معصیت - زیاد می‌گذرے، - اطاعت - ڪم را از من بپذیر و از - گناه - زیادم درگذر همانا تو آمرزنده و مهربانی». ]
آن جوان این ڪلمات را گفت. 
آن وقت حضرت به او فرمود: نگاه ڪن چه می‌بینے؟ 
گفت: می‌بینم مردے سفید رنگ، نیڪو صورت، خوش بو با جامه‌هاے خوب نزد من آمد و آن سیاه، پشت ڪرده و می‌خواهد برود. 
حضرت فرمود: این ڪلمات را اعاده ڪن، اعاده ڪرد. 
حضرت فرمود: چه می‌بینے؟ 
گفت: دیگر آن سیاه را نمے بینم و آن شخص سفید نزد من است. 
پس در آن حال آن جوان وفات ڪرد . 

خوب در این حدیث تأمل ڪن ببین اثر عقوق چه اندازه است ڪه این جوان با آنڪه از صحابه شمرده می‌شود و مثل پیغمبر رحمت - صلوات اللَّه علیه و آله - به عیادت او آمده و به بالین او نشسته و خود آن جناب ڪلمه شهادت تلقین او فرموده نتوانست به آن ڪلمه تلفظ ڪند مگر وقتے ڪه مادرش از او راضے شد، آن وقت زبانش باز شد و ڪلمه شهادت گفت.
----------

بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۷۵، ح ۶۷.



جهت مجالس ختم و ترحیم
پند و اندرز 
#سڪرات_مرگ

 از حضرت صادق علیه السلام مَرْوِیّ است ڪه هر ڪه بپوشاند برادر خود را جامه زمستانے یا تابستانے، حق است بر خداوند تعالے ڪه او را بپوشاند از جامه‌هاے بهشت و آنڪه آسان ڪند بر او [از] سڪرات مرگ را و گشاد ڪند بر او قبر او را. [۱] 
و از حضرت رسول صلے الله علیه وآله وسلم منقول است ڪه هر ڪه بخوراند برادر خود را حلوایے، حق تعالے برطرف ڪند از او تلخے مرگ را [۲] . 
و دیگر از چیزهایے ڪه براے تعجیل راحت مُحْتَضَر نافع است خواندن سوره یس» و وَالصَّافّات» و ڪلمات فَرَج» است [۳] نزد او [۴] . 
و شیخ صدوق از حضرت صادق علیه السلام روایت ڪرده ڪه هر ڪه یک روز از آخر ماه رجب روزه بگیرد، حق تعالے او را ایمن گرداند از شدّت سڪرات مرگ، و از هَوْلِ بعد از مرگ، و از عذاب قبر [۵] . 
و بدان ڪه از براے روزه گرفتن بیست و چهار روز از رجب ثواب زیادے رسیده؛ از جمله آنڪه مَلَڪُ الْمَوْت به صورت جوانے اَمْرَدْ با لباس خوبے با قَدَحے از شراب بهشت، وقت قبض روح او حاضر شود، و آن شراب را به او بیاشاماند تا سڪرات مرگ بر او آسان شود [۶] .


[۱]: ۷۲. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۳۷۹ ح ۸۳. 
[۲]: ۷۳. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۴۵۶، ح ۳۳. 
[۳]: ۷۴. ڪلمات فَرَج: لا اله الاّ اللَّه الحلیم الڪریم. » تا آخر. ڪه در قنوتِ نمازها خوانده می‌شود. {مِنْه}
[۴]: ۷۵. بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۳۸ - ۲۴۰. 
[۵]: ۷۶. بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۳۲، ح ۶. 
[۶]: ۷۷. امالے صدوق، مجلس ۸۰، ح ۱.



ثواب بوسیدن پای مادر

✍پیامبر(ص) فرمودند:
کسی که پای مادرش را ببوسد؛ مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».و نیز فرمود:هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند»

 نهج الفصاحة

در حدیث دیگری فرمود:
کسی که قبر والدین خود را در هر جمعه
 زیارت کند، گناهانش بخشیده می شود
و از نیکوکاران نوشته شود.

مستدرک الوسائل، 

روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟‌ فرمودند:ایا پدر و مادرت زنده اند؟ گفت:تنها پدرم زنده است. فرمود:به پدر خود احترام و نیکی کن تا خداوند تو را ببخشد. وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمود:ای کاش مادرش زنده بود»

بحارالانوار، ج ۷۱

حضرت محمد(ص) فرمودند:
همانگونه که دعای پیامبران در مورد امت خودشان مستجاب است، دعای پدران نیز در حق فرزندانشان مستجاب است».

نهج البلاغه

‌‌‌‌


‍ ختم خوانی 
 روضه امام حسین  
مناسب برای مجلس جوان و مجلس برادر 
ختم و ترحیم ، خاکسپاری و تشییع جنازه
دوتا داغه که سرامد همه داغ هاست ،
 یکی داغه جوانه که قلب پدر و مادر رو میشکنه ، هیچ پدر و مادری طاقت نداره داغ  اولاد ببینه 

یکی داغه برادره که کمر خواهر و میشکنه ، اخه خواهرا علاقه خاصی به برادر دارن 

حالا که دلت شکست ، دلتو ببرم کربلا 


راوی میگه : عالمی در عالم خواب ، جمال دل ارای اقا اباعبدلله رو میبینه ، میبینه تمام بدن اقا زخمیه ، سوال میکنه اقا مرحم  این زخما  چیه ، بگید تا ما برآن مرحم بزاریم 

اقا اباعبدلله فرمودن ؛ مرحم زخمای من اشک شیعیان من است 

مجلسی گرفتن مثل مجلس امروز ، مصیبت نامه کربلا خوانده شد؛ همه برا غریبی اقا اشک ریختن ، یه چند شب بعد دوباره جمال دل ارای اقا ابا عبدلله رو در خواب میبینن ، میبینن تمام زخمای بدن  اقا خوب شده الی دوجای بدن اقا 

سوال میکنن یا ابا عبدلله ، بگید مرحم این دو زخم چیه تا ما بر  آن مرحم بزاریم ، اقا جواب میدن ، این دو زخم من تا قیام قیامت  مرحم نداره  ، گفتن اقا جان ، لااقل به ما بگو اثر این زخما از چیه 

اقا جواب دادن : زخمی که بر قلبم دارم از داغ جوانم علی اکبره 

 گریز روضه (ای جوون دارا   ، کدوم پدر و مادری طاقت داره داغ جوون ببینه ، پدرو مادر خودشون رو پیر میکنن به عشق اولاد ، افسوس خیلی چیزا رو به دلشون میزارن تا اولادشون کمبودی نداشته باشن 

الهی به حق علی اکبر امام حسین ع ، مشکلات از زندگی جوونامون برداره خدا 


سوال کردن اقا جان اثر زخم دیگه شما از چیه 

اقا جواب دادن : زخمی که بر کمر دارم از داغ برادر جوانم ابالفضله 

گریز روضه (ای خواهرا  ، ای تویی که علاقه خاصی به داداش داری 

کدوم خواهره بگه من داداشمو دوست ندارم ، خواهرا علاقه خاصی به داداش دارن ، داداش خیلی شیرینه واسه خواهر ، الهی گردن کج هیچ برادری رو خواهر نبینه ، حتی اون برادری که سالیان سال در خونتو نمیرنه ، حتی اون برادری که تو رو میبینه و جواب سلامتو نمیده ، داغش رو دل خواهر نمونه 

اخه دل بعضی از داداشا خیلی سرده ، اما دل خواهر همیشه پیش داداشه 

تو یه روز داغ شش برادر رو دل زینب گذاشتن 

صدای ضعیف یا ادرک اخا میاد ، حضرت زینب صدازد داداش : حسینم عزیز خواهر : برو داداش ابالفضلمو برام بیار ، من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم 


حضرت زینب کنار خیمه ایستاده  ، دل تو دل زینب نیست ، الان داداش حسینش بر میگرده ، داداش ابالفضلو براش میاره 

یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره 

داداش پس داداش ابالفضلم کو 

اقا امام حسین صدا زد خواهرم کمرم از داغ برادرم شکست 

هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم ، اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم 

همه بگید یا حسین

الا لعنه الله علی القوم الظالمین

نوحه شهادت حاج قاسم سلیمانی
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
--------------------------------
سردار ایرانی،قاسم سلیمانی(2)
-------------------------------
این بیشه شیران،بی شیر هرگز نیست
بر گو به ما مردم ،آ ن مرد پیکار کیست
از داغ تو زاریم،از داغ تو بیمار
ای فاتح هر جنگ،ای مرد هر پیکار 
---------------------------
صد حیف ازاینکه تو،ازماجدا گشتی
مردانگی را تو ،در عمق جان کِشْتی
بودی علمدار، دین و شریعت تو
خوش پرزدی رفتی،تابه شهادت تو
---------------------------------
چشمان ما باران،در بیشه شیران
اما سفر کردی به سوی ایزد منان
خالیست جای تو، قاسم سلیمانی
تو فخر ایرانی ، ای مرد کرمانی
-----------------------------
در ربّنایت نیمه های شب چه می گفتی
در خاک بغداد نیمه های شب چرا خفتی
ای مالک ایران محجوبی و محبوب
عمری نمودی دشمنان میهنت مغلوب
------------------------------------
تو جان فدایی و علمدار ولی بودی
تو عاشق ذریه ی  زهرا یلی بودی
بودی مدافع ازحریم عمّه جان زینب
غرق عنایات کریم عمّه جان زینب
---------------------------------
پرواز تو تا عرش،گردیده
دانم برای این عروجت شاد و خندانی
حاجت روا گشتی،کرّار ایرانی
خلقی ز داغ تو،گردیده بارانی
-----------------------------------
دور از وطن گشتی،صد پاره پیکر تو
در راه امنیت،بی بال و بی پر تو
دیدم به روی خاک،انگشت وانگشتر
روضه به لب آ مد،از تشنه ی بی سر
-----------------------------------
سردار ایرانی ، قاسم سلیمانی(2)
------------------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)






اشعار شهادت حاج قاسم سلیمانی 
تقدیم به شهدای مظلوم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
ای مالک اشتر زمان باد مبارک
ای نو گل پر پر جهان باد مبارک
رخت نو به تن کردی و رفتی 
پرواز تو سوی آسمان باد مبارک
-----------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
علم افتاد و علمدار ولی رهبر هست
مالک اشتر مارفت ولی حیدر هست
کوری چشم حسودان تا وقت ظهور
خیمه گاه حرم حضرت مادر هست
-------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
حالا که به حاجتت رسیدی سردار
دل از همه غیر عشق بریدی سردار 
در راه دفاع تا به جان از  وطنت
در پیش خدایت رو سفیدی سردار
-----------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
دعای پیر خراسان باز اجابت شد
نصیب بیشه ایران باز شهادت شد
نشست ماتم و غصه بردل و جانم
شهادت تو مبارک به کام امت شد
-----------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
سبز قامت،سرخ پوش زیبا سرشت
آ نکه حق رزقش نمود باغ بهشت
جان فدا بهر خدا بی بیش و پس
نام او را یک شهید هر جا نوشت
-------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
ردای سرخ شهادت به تن مبارک باد
شهادت تو به وجه الحسن مبارک باد
تویی شهید کرامت تویی ستون رشادت
وصال روی حسین دورازوطن مبارک باد
------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
عباس های خیمه ی زینب کجائید
مردان راه حق در این وادی بیائید
جان بر کف و مستید ای شیر مردان
بانگ شهادت را به هر آ وا سرائید
--------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
علم افتاده ولی هست علمدارانی
از غم اوست چرا دیده ما بارانی
تسلیت قائدنا ال ای رهبر ما
سوگواریم ز غم قاسم سلیمانی
-------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)






مرثیه شهادت حاج قاسم سلیمانی
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
سبک:کربلا منتظر ماست
----------------------------------------
حاج قاسم به شهیدان پیوست(2)
-----------------------------------------
میسرایم زغمت شعر و غزل های ناب
ماتمت کرده دل مردم عالم بی تاب
سوگواریم زداغی که تو گشتی پرپر
دیدگان از غم تو زار و دل ما مضطر
موسم کوچ شقایق شد ای ایرانی
روضه خوان تو شدیم ،قاسم سلیمانی
-------------------------------------
همت و باکری و صیاد شیرازی
باقری شوشتری کرده عجب اعجازی
کاظمی آمده است بدرقه ات ای سردار 
بدرقه می کند از شیر نر هر پیکار
دوستان آمده اند تا به تو تبریک گویند
دیدگان از غم دوری تو سردار  شویند
-------------- -------------------
در ره دین خدا شهد شهادت بچشید
طعنه زد نوررخت طعنه به نورخورشید 
تن صد چاک تو بر روی زمین افتاده
چشم ما مانده به دیدار رخت بر جاده
ذوالفقار ولی و فاتح کرّار تویی
شیر این بیشه به آقا علمدار تویی
-----------------------------
کربلا منتظرت بود برای پرواز
پر زدی تا به خدا شد سفر تو آغاز
ای علمدار حرم دست خدا یار تو باد
تو حسینی شدی و خانۂ تو شد آباد
خون تو گشته روان شام و عراق و لبنان
یمن و هند عزادار توأند چون ایران 
----------------------------
از غم دوری تو خاک دو عالم به سر است
از غمت رهبر ما زار و حزین نوحه گر است
جای جای وطنم روضه گر ماتم توست
دیدگان ابر بهاری گریه ی نم نم توست
ما رأیت الا جمیلا دیده ام از داغ تو
ای برای کشورم بودی و هستی آبرو
-------------------------------------
رستگاری و سعادت ز شهادت برسد
روز تشییع تو گویی به قیامت برسد
کربلای دگری گشته به پا در ایران
مرکز غصه و اندوه بود در کرمان
آنکه عمری به در خانۂ حق کرد سجود
شهد شیرین شهادت گوارای وجود
--------------------------------
حاج قاسم به شهیدان پیوست(2)
-------------------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

شعر عروج پدر شهید
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-------------------------------------
مجلس ماست عزای پدری غمدیده
پدری که به جهان لطف خدایش دیده
پدری که پسرش گشته فدایی خدا
بر لبش بوده فقط ذکر مناجات و دعا
پدری که به لبش روضه ی زهرا بوده
گریه کن بر علیِ اکبر لیلا بوده 
سالها گریه کن شاه شهیدان بوده
نوکر درگه لب تشنه ی عریان بوده
مجلس ماست برای پدر پاک شهید
پسرش بوده برای همه مثل خورشید
پسری که  به دیدار پدر آمده است
شام تار پدری که  سحر آ مده است
روضه خوان روضه بخوان با صد سوز
دل هر عاشق دل سوخته ای را تو بسوز
از غم کرب و بلا و ازغم ثارالله
دیده بارانی در روضه ابا عبدالله
شهدا شمع فروزان به اهل بشر اند
درشب ظلمت و تاریکی دلها قمراند
شهدا شافع امت به رستا خیز اند
شهدا محو خداوند ز عشق لبریز اند
-------------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

تقدیم به شهیدان این خاک پاک و شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی 
تسلیت به امام زمان عج و رهبر انقلاب اسلامی 
ظهور عشق
شعر شهادت حاج قاسم سلیمانی
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
--------------------------------
ظهور عشق را دیدم ز چشمت
حضور عشق را دیدم ز چشمت
وجودت محوْ در عشقِ ولایت
که شور عشق را دیدم ز چشمت
اشدّا و علی الکفار گفتی
که نور عشق را دیدم ز چشمت
پر پرواز خود را وا نمودی
سرور عشق را دیدم ز چشمت
به خون خویش غلطیده ولی من
عبور عشق را دیدم ز چشمت
نجف تا کربلا و شهر مشهد
صدور عشق را دیدم ز چشمت
چه تشییع عظیمی گشت بر پا
غرور عشق را دیدم ز چشمت
بدیدم دستِ از بازو قلم را 
مرور عشق را دیدم ز چشمت
به روی خاک جسمت اربأ اربا
ظهور عشق را دیدم ز چشمت
---------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)





مرثیه شهادت حاج قاسم سلیمانی 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی )
-------------------------------
خون تو ریخت که چشمان ولی تر نشود
باز بر نیزه سر سید و رهبر نشود
خون تو ریخت به پای شرفت ای سردار 
سر بابا به طبق همدم دختر نشود
خون تو ریخت که در کوچه نبندد راهی
پسری شاهد سیلی رخ مادر نشود
خون تو ریخت که با کوچ شقایق دیگر
طعنه و زخم زبان بر تن کوثر نشود
خون تو ریخت به دریای جنون ای سردار 
کوفه و شام دگر صحنه م نشود
خون تو ریخت که در کشورمان تا به ابد
جبهه ی جنگ پر از معبر و سنگر نشود
خون تو ریخت که در خاک بلاد اسلام
قاسم و اکبر و اصغر که پرپر نشود
خون تو ریخت علمدار و سپهدار حرم
روضه خوان داخل گودال که خواهر نشود
سرخی پرچم تو از سفر کرب و بلاست
که روی نیزه سر تشنه ی بی سر نشود
خون تو ریخت که تا صبح ظهور مهدی
هیچ کس هیچ کجا زار و مکدر نشود
--------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

شعر عروج پدر شهید
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-------------------------------------
مجلس ماست عزای پدری غمدیده
پدری که به جهان لطف خدایش دیده
پدری که پسرش گشته فدایی خدا
بر لبش بوده فقط ذکر مناجات و دعا
پدری که به لبش روضه ی زهرا بوده
گریه کن بر علیِ اکبر لیلا بوده 
سالها گریه کن شاه شهیدان بوده
نوکر درگه لب تشنه ی عریان بوده
مجلس ماست برای پدر پاک شهید
پسرش بوده برای همه مثل خورشید
پسری که  به دیدار پدر آمده است
شام تار پدری که  سحر آ مده است
روضه خوان روضه بخوان با صد سوز
دل هر عاشق دل سوخته ای را تو بسوز
از غم کرب و بلا و ازغم ثارالله
دیده بارانی در روضه ابا عبدالله
شهدا شمع فروزان به اهل بشر اند
درشب ظلمت و تاریکی دلها قمراند
شهدا شافع امت به رستا خیز اند
شهدا محو خداوند ز عشق لبریز اند
-------------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

درد فراق
مجالس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------------------
با درد فراق ات آشنایم کردی
بر حسرت خویش مبتلایم کردی
مجنون تو بودم و تویی لیلایم
بر عشق وجود خود گدایم کردی
افسوس بر این فراق درد آورمان
ای چرخ فلک چرا جدایم کردی
از دیده سرشک اشک بارید اما
ای مرگ نظر غرق عزایم کردی
خالیست درون خانه جایت حالا
با عشق درون سینه جایم کردی
از دوری تو خون جگر خورده منم
بر حکم خدای خود رضایم کردی
از خاک به افلاک مسافر شده ای
حالاکه سفر سوی خدایم کردی
ساقی همگان عازم این راه شوند
ممنون توأم که رهنمایم کردی
-----------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

دو بیتی جهت مجالس ختم و ترحیم ، تشییع جنازه و خاکسپاری
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
--------------------------------------
اجل باغ و بهارم را خزان کرد
عزیز مهربانم نیمه جان کرد
خزان شد عمر و ما در سوگواری
درون خاک او را میهمان کرد
---------------------------------------
فراق و دوریت باور نمی شه
غم و اندوه در دل کرده ریشه
تویی درخاک من هم سینه چاکت
درون قلبم هستی تو همیشه
------------------------------
به دنیا سیر گردی همچو قارون
ببارد دُّر و گوهر همچو بارون
نیرزد بر زمان کندن جان
ببارد قطره اشکی از دو چشمون
-----------------------------------
می نویسم نامه ای بر برگ باغ
هر کجایی از تو می گیرم سراغ
دوریت آ تش زده بر جان من
سینه دارم شرحه شرحه از فراق
------------------------
رونق خانه و کاشانه خدا یار تو باد
همسر عاشق و فرزانه خدایارتو باد
در فراق و غم هجران توای نوربصر
ای صفا و کرم خانه خدا یار تو باد 
-------------------------------
شاعررسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
-----------------------------------
درون خانه نامت را به شوکت یاد باید کرد
برای مردی ومردانگی هم بامروّت یاد باید کرد
تو قلب خانه ای بابا چرا از ما جدا گشتی
ز تو از پاکی و مهر و فتوّت یاد باید کرد
-------------------------------------
وقتی که پیکرت، درون خاک خانه میزند
دیدم که خاک، موی تو را شانه می زند
جسمت به خاک ،روح به افلاک می رود
آنجاست که ،نور حقیقت جوانه میزند
------------------------------
بارون چشم خیس من،می باره از داغ پدر 
بر سر و سینه می زنه،بر سر قبر تو پسر
گرد یتیمی بر سرم ،شکسته شد بال و پرم
طاقت دوری ندارم ،بیا منو با خود ببر
-----------------------------------
عکس تو بر قاب دیوار و دلم بی تاب شد
از برای دیدن یکبار ه این دل آ ب شد
این دلم طوفانی و چشمان من بارانی است
آ خرین لحظات دیدارت رخ ارباب شد
---------------------------
حالا که همه اسیر آ ه و دردیم
دور تو چو پروانه همش می گردیم
در سوگ تو ای پاک ترین واژه عشق
در فصل خزان همچون برگ زردیم
-------------------------
عالم به طریقی گلی از دامن ما چید
آ دم چه عذابی ز غم همدم خود دید
گلچین زمان روز و شبم تار نموده
هردیده زداغی شده بارانی وکم دید
---------------------------------
از داغ ماتم تو ،غمگین و دل شکسته
گرد یتیمی حالا،بر صورتم نشسته 
من سوگوارو زارم ،بنما نظر به حالم
دردفراق ودوری،دست ودلم رو بسته
--------------------------
یک دسته گل و گلاب و خرما آ ورد 
بر سنگ دل ما غم عظما آ ورد 
اکنون که تو رفته ای و یادت مانده
یک فاتحه بر روی لب ما آ ورد
------------------------------
به زیبایی ترنج ات نام کردند
درون خانه گنج ات نام کردند
چه زیبا گفت شاعر مادرم را
تو را تنها به رنج ات نام کردند
-------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

فریاد رسی نیست
جهت مجالس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------------------
بی تو فریاد رسی نیست خودم می دانم
بی تو من یکه و تنها و غمین می مانم
این همه شعر و غزل را به امید کرمت
همه را من به عنایات شما می خوانم
تو کریمی و کرامت ز کریمان خواهند
کشتی غمزده ام سوی شما می رانم
از در شوق به امید وصالت دم مرگ
همه شب وقت سحر نم نمی از بارانم
قطره ای آ ب بده تشنه لبان خود را
من به عشق تو اسیرم همه دم عطشان
به زلالی و به پاکی و به شفافیتت
من مشتاق ببین عاشقم و حیران
در حریم دل من باز چه آشوبی شد
بی تو من حصر در این وادی و این زندانم
نای نی سوزد و زخمی بزند بر جانم
با دلی غمزده من زخمی یک برهانم
مرحم این دل صد پاره تویی می دانی
بی تو فریاد رسی نیست خودم می دانم
------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

اثر رضایت پدر در قبر! 

آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان - که معروف به وادی‌السّلام ثانی است، حالات عجیبی دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌الشّأنی در آن‌جا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. 

ایشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبی داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین برای تشییع جنازه او آمده‌ بودند. وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: أفَهِمتَ»، گفت: لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! 

از اطرافیان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، دیدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد. پدر را کنار کشیدم و گفتم: قضیه این است. 

گفت: من یک نیتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنین زمانی (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست!
ایشان می‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضی هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثیر عجیبی دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد -

وقتی می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پای خود را کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. 

ایشان می‌فرمایند: این بار وقتی گفتم أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شیطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است . 

لذا او جوانی خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهی نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بی‌سواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! این مسئله این‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است.

‍ تلقین میت زن


در جای نقطه چین نام میت زن و نام پدرش را بخوانید



اِسْمَعی اِفْهَمی یا …………………. بِنتُ ………………….

هَلْ اَنْتِ عَلَى الْعَهْدِ الَّذى فارَقْتَنا عَلَیْهِ، مِنْ شَهادَهِ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رسُولُهُ، وَ سَیِّدُ النَبِّییّنَ وَ خاتَمُ الْمُرْسَلینَ، وَ اَنَّ عَلِیّاً اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ، وَ سَیّدُ الْوَصِیّینَ، وَ اِمامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلَى الْعالَمینَ، وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ، وَ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی، وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، وَ عَلِىَّ بْنَ مُوسى، وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی، وَ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ، وَالقآئِمَ الْحُجَّهَ الْمَهْدِىَّ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ، اَئِمَّهُ الْمُؤْمِنینَ، وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعینَ، وَ اَئِمَّتُک، اَئِمَّهُ هُدَىً اَبْرارٌ

یا …………………. بِنتُ ………………….

اِذا اَتاکِ الْمَلَکانِ الْمُقَرَّبانِ، رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ تَبارَکَ وَ تعالى، وَ سَئَلکِ عَنْ رَبِّکِ، وَ عَنْ نَبِیِّکِ، وَ عَنْ دینِکِ، وَ عَنْ کِتابِکِ، وَ عَنْ قِبْلَتِکِ، وَ عَنْ اَئِمَّتِکِ، فَلا تَخَافْی، وَ قُولی فى جَوابِهِما، اَللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ رَبّى، وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّى، وَالْاِسْلامُ دینى، وَ الْقُرْآنُ کِتابى، وَالْکَعْبَهُ قِبْلَتى، وَ اَمیرُالْمُؤْمِنینَ عَلِىُّ بْنُ اَبیطالِبٍ اِمامى، وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِی الْمُجْتَبى اِمامى، وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِی الشَّهیدُ بِکَرْبَلاءَ اِمامى، وَ عَلِىُّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامى، وَ مُحَمَّدٌ باقِرُ عِلْمِ النَّبِیّینَ اِمامى، وَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامى، وَ مُوسَى الْکاظِمُ اِمامى، وَ عَلىُّ الرِّضا اِمامى، وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامى، وَ عَلِىُّ الْهادى اِمامى، وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَرىُّ اِمامى، وَالْحُجَّهُ الْمُنْتَظَرُ اِمامى، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَئِمَّتى وَ سادَتى وَقادَتى، وَ شُفَعآئى بِهِمْ اَتَوَلّى وَ مِنْ اَعْدآئِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ

ثُمَّ اعْلَمی یا …………………. بِنتُ ………………….، اَنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى نِعْمَ الرَّبُّ، وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَ آلِهِ نِعْمَ الرَّسُولُ، وَ اَنَّ اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ، وَ اَوْلادَهُ الاْئِمَّهَ الْاَحَدَ عَشَرَ نِعْمَ الْاَئِمَّهُ، وَ اَنَّ ما جآءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَقُّ، وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقُّ، وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نٍَ فِى الْقَبْرِ حَقُّ، وَالْبَعْثَ حَقُّ، وَالنُّشُورَ حَقُّ، وَ الصِّراطَ حَقُّ، وَالْمیزانَ حَقُّ، وَ تَطائُرَ الْکُتُبِ حَقُّ، وَالْجَنَّهَ حَقُّ، وَ النّارَ حَقُّ، وَ اَنَّ السّاعَهَ آتِیَهٌ لارَیْبَ فیها، وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ

پس بگوید :
اَفَهِمْتِ یا ………………….
در حدیث است که میّت در جواب مى گوید بلى فهمیدم پس بگوید:

ثَبَّتَکِ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ، هَداکِ اللَّهُ اِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ، عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکِ وَ بَیْنَ اَوْلِیائِکِ فى مُسْتَقرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ
پس بگوید:

اَللّهُمَّ جافِ الْاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْها وَاصْعَدْ بِرُوحِها اِلَیْکَ وَلَقِّها مِنْکَ بُرْهاناً

اَللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ …
 

 صلوات سبب رفع عذاب قبر


صلوات سبب رفع عذاب قبر است
چنانچه زنی دختری داشت آن دختر وفات نمود و مادرش در خواب دید ڪه به عذاب الیم و عقاب عظیم گرفتار است و با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و زاری آغاز نمود


چند روز به حال فرزندش اشک می‌بارید و می‌نالید تا اینکه بار دیگر آن دختر را در خواب دید. خوشحال و  شادمان و در روضه فردوس خرامان اشک می‌ریخت و به او گفت:
ای دختر آن چه بود که من می‌دیدم و این چه صورت است که مشاهده می‌کنم؟


جواب داد: ای مادر!
به جهت گناهان خود در عذاب بودم چنانچه دیدی و در این روزها عزیزی به کنار قبر ما گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آنها را به اهل گورستان بخشید و حق تعالی به برکت آن صلوات عذاب را از اهل گورستان برداشت.


پیامبـر اکرم ﷺ نیز فرمودند:
بسیار بر من صلوات بفرستید
زیرا ڪه صلوات فرستادن بر من ↯
◽️نـور است در قبـور
◽️و نـور است در صـراط
◽️و نـور است در بهشـت


بحارالانوار، جلد۹۴، روایت ۶۳



در سوگ فرزند 
مجالس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی )
----------------------------------
یه بابا که ز داغ نور چشماش نیمه جونه
یه بابا که ز داغ نو گلش داره می خونه
یه بابا نیمه شب زانوی غم بغل گرفته
ز داغ پسری که زیر خاک اون بی نشونه
میگه بابا جونم فصل خزونت حالا زوده
همیشه خاطرات تو توی دلها می مونه
مثل ابر بهاری می باره هر روز و هر شب
غم دوری تو داغی که خدا می دونه
فراق تو برام آتیشِ از جنس غم و درد
بابا جونم بدون بهار برام فصل خزونه
تازه فصل بهار تو بود و فصل طراوت
خدای من می دونی پسرم خیلی جونه
طاقت نداره تا توی کفن ببینه جسمش
مادری که مثال گل های بهاریه و مهربونه
ولی بالای قبر تو گرفته بزم روضه 
خدا رحم کنه بر مادری که روضه می خونه
----------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

دلم گرفت بهونه
مجلس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------------
از این همه غم و درد ،دلم گرفت بهونه
خالیه جات هنوزم ،میون قلب خونه
به هر کجا بنگرم ،نشونی از تو داره
هر گوشه از خاطرات،از تو داره نشونه
 روز و شب ماه و سال،که میگذره ز دوریت
فراموشی محاله،هنوز دلهامون خونه
فصل بهار یا پاییز،زمستون و تابستون
عشق تو باز تو دلم،می زنه باز جونه
امون از این جدایی،امون از درد دوری
امون از چرخ ایام،امون از این زمونه
نمی دونم چی بگم،از این همه غم و درد 
داغ تو روی دلم ،شعله زده زبونه
گردش چرخ و فلک،چرخش این روزگار
می بینه حال زارم،بهار من خزونه
میگم باز هم بدونید،جدایی خیلی سخته
هر روز دلم به یادت،می گیره باز بهونه
-----------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

#آرزوی_مرگ
مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید و عرض کرد آیا به من اجازه میدهید که آرزوی مرگ بکنم؟

حضرت فرمود: مرگ چیزی است که چاره ای از آن نیست و مسافرتی است طولانی که سزاوار است برای کسی که بخواهد به این سفر برود ده هدیه با خود ببرد.(ایا هدایا را اماده کردی)

پرسید آن هدایا کدامند؟

رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:

‍ ۱- هدیه عزرائیل 
‍ ۲- هدیه قبر
‍ ۳- هدیه ن و منکر 
‍ ۴- هدیه میزان
‍ ۵- هدیه پل صراط
‍ ۶- هدیه مالک (خزانه دار جهنم)
‍ ۷- هدیه رضوان (خزانه دار بهشت)
‍ ۸- هدیه پیامبر
‍ ‍۹- هدیه جبرئیل
‍ ‍۱۰- و هدیه خداوند متعال

اما هدیه عزائیل چهار چیزاست :
‍ ۱. رضایت حق داران.
‍۲. قضای نمازها.
‍ ۳. اشتیاق به خداوند.
‍ ۴.آرزوی مرگ.

اما هدیه قبر چهار چیزاست :
‍ ۱. ترک سخن چینی. 
‍ ۲. استبراء. 
 ۳. تلاوت قرآن. 
‍ ۴. نماز شب.

اما هدیه ن و منکر چهار چیزاست :
‍ ۱. راستگویی.
‍ ۲. ترک غیبت.
‍۳. حق گویی. 
‍ ۴. تواضع در برابر همه

اما هدیه میزان چهار چیزاست :
 ‍۱. فرو خوردن خشم. 
‍ ‍۲. تقوای راستین. 
‍ ‍۳. رفتن به سوی جماعت.
‍ ۴. دعوت به سوی آمرزش الهی

اما هدیه صراط چهار چیزاست :
‍ ۱. اخلاص عمل.
‍ ۲. زیاد به یاد خدا بودن. 
‍ ‍۳. خوش اخلاقی.
‍ ۴. تحمل کردن آزار دیگران

اما هدیه مالک(خزانه دار جهنم) چهار چیزاست :
‍ ۱. گریه از ترس خداوند.
‍ ۲. صدقه مخفی.
‍ ۳.ترک گناهان. 
‍ ۴.خوش رفتاری با پدر و مادر

اما هدیه رضوان(خزانه دار بهشت) چهار چیزاست :
‍ ۱. صبر در ناملایمات.
‍ ۲. شکر بر نعمت.
‍ ۳انفاق مال در راه اطاعت خداوند.
‍ ۴.رعایت امانت در مال وقفی

اما هدیه رسول اکرم(ص) چهار چیزاست :
‍ ۱. دوست داشتن او. 
‍ ۲. پیروی از سنت او.
‍ ۳. دوست داشتن اهل بیت او.
‍ ۴. زبان را از بدی ها حفظ کردن

 اما هدیه جبرئیل چهار چیزاست 
 ۱. کم حرف زدن. 
‍ ۲.کم خوردن.
‍ ۳. کم خوابیدن. 
‍ ۴. مداومت بر حمد

اما هدیه خداوند متعال چهار چیزاست :
‍۱. امر به نیکی.
‍ ۲. نهی از بدی.
‍ ۳. نصیحت و خیر خواهی برای مردم.
‍ ۴. و مهربانی کردن با همه

 کتاب المواعظ العددیه. احادیث ده گانه.

داستان(قابل استفاده درمجلس ختم و ترحیم )

کاغذهای برات از آتش برای اموات!

آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود. 

در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان می‌ریزد و مردگان جمع می‌کنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آن‌ها نمی‌کند!!

جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟
 جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که می‌گویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان می‌آید؛ 

این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است.

 پرسیدم: چرا شما استفاده نمی‌کنید؟

 گفت: من پسری دارم که‌ شب‌های جمعه یک کاسه آب برای من می‌فرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، می‌گذارم.

 پرسیدم: اسم پسرت چیست؟ 
گفت: حسین و در نزدیکی صحن، بساط خرازی پهن می‌کند.

 صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم.
 گفتم: شما پدر دارید؟ 
جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است.

 پرسیدم: برایش خیرات می‌فرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شب‌های جمعه یک کاسه آب به نیت او می‌دهم. 

پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمی‌داشت، برمی‌داشت.

 پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی می‌گذارم که کسی برایشان خیرات نمی‌کند، پس چرا حالا برمی‌داری؟
 
گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده. 

صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل ازدنیارفته است.
نتیجه: خیرات برای اموات خیلی موثراست
است روح اموات تون شاد
به روح همه پدران ومادران آسمانی صلوات

می دونی
مجلس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------------------
دلامون گره خورده باهم میدونی؟
بخون ازمن واین همه غم میدونی؟
واسه درد دوریت ،امید دل من
میباره چشام آره نَم نَم میدونی؟
چه کردی با این دل عزیزْ نازنینم
همیشه به دردم تو مرحم میدونی؟
جدایی زد آتش به جان و دل من 
تویی آخرین عشق عالم میدونی؟
کجایی تو الان نمی دونم ای جان
نشستم ز داغت به ماتم میدونی ؟
تو محراب و حال دعا و مناجات
رو چشمام نشستی چوشبنم میدونی؟
سرو جان دل ودین وایمان خود را
فدایت نمودم دَمادَم میدونی ؟
تویی چلچراغ شب ظلمت من
به عشق تو هستم مصمم میدونی ؟
تویی جلوه کردی به جان و دل من
تو هستی عشقی مجسم میدونی؟
خدا خلق کرده است تو رابا دل من    
 زداغ تو شد قامتم خم میدونی؟
جدایی و درد فراق ات چه سخته
میمیرم ز داغ تو کَم کَم میدونی ؟
---------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

یعنی میشه 
ختم و ترحیم ، خاکسپاری
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------------
یعنی میشه تو نباشی،زندگی زندونِ سرده
یعنی میشه تو نباشی،چشمای گریون مرده
یعنی میشه تو نباشی،از غمت زار و حزینم
روضه خون غمتم من،میبینی چقدر غمینم
یعنی میشه تو نباشی،روز من شام سیاهه
برسرو م من،مونس من نور ماهه
یعنی میشه تو نباشی،با دلی زار و مکدر
میدونی داغ تو سخته،میزنم به سینه وسر
یعنی میشه تو نباشی،در بهار یا که تابستون
زندگیم فصل خزونه،سردی فصل زمستون
یعنی میشه که نباشی،روشنی بخش توخونه
این دل غرقه به خونم،ازغم دوریت میخونه
یعنی میشه تو نباشی،چشم من به راه دوره
خاطرات تو هنوزم ،لحظه ی ناب حضوره
یعنی میشه تو نباشی،توی این آه جگر سوز
دل من داره میسوزه ،از غم تو هر شب وروز
یعنی میشه تو نباشی،کرده ام سر در گریبان
نیمه شب ها از جدایی،دیدگانم شده گریان
من ویک آه جگر سوز ،خاطرات مونده دردِل
هنوزم جات خالیه حیف،که تنت جامونده درگِل
----------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

پدر 
جهت مجالس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
------------------------ 
پدر یعنی چراغ توی خانه
پدر یعنی گریز از این زمانه
پدر یعنی سرود زندگانی
پدر یعنی عروج آ یمانی
پدر دار و ندارم بی بهانه
پدر سختی اما عاشقانه
پدر تاب و تب احوال هستی
پدر زخمی ولی مجذوب مستی
پدر سیر و سلوک شاعرانه
پدر مردیست توی آ شیانه
پدر تفسیر رحمان و رحیم است
پدرخون خالقش آری کریم است
پدر چون شمع می سوزد دمادم
زنم بوسه به دستانش هر دم
پدر پاک و زلال است و خدایی
برای اهل خانه گشت  فدایی
-------------- ------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
این گوهر یکدانه که توی کفن است
این هستی و دارایی آخر من است
عمریست که زیرسایه اش پرزده ام
او تاج سرم بوده و سرو چمن است


حیدر 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
حب زهرا و علی شیر حلال مادر است
افتخار شیعیانت خادمی این در است
از علی گفتن عبادت باشد و ذکر شریف
فاتح دلهای عاشق عشق پاک حیدر است




شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
بوی سیب است پیچیده شب های جمعه
مادرش آمده اما خمیده  شب های جمعه
زیر لب گفت چرا تشنه برید سر ز تنت 
این همه روضه که دیده شب های جمعه

روز پدر
ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------------
روز پدره جات خالیه دیگه کنارم
ای کاش یه باردیگه ببینمت نگارم
تو دار و ندار من بودی تاج سر من
میدونی ز غم دوریت بابا بیقرارم
روزپدره چه داغی بنشسته به جونم 
چون ابر بهاری دیده بارانی و زارم
مردم همه دست بوسی نزد پدرآیند
من بر سر قبر تو چون ابر می بارم 
عمری به تو فخر کرده و خواهم کرد
ای تاج سرم نام تو بوده افتخارم
هر چند سفر کرده و مهمان خدایی
محتاج دعای تو ای صبح بهارم
بر سینه و سر زنم دمادم ز غمت
بنگر تو به احوال و به حال زارم
ای چرخ فلک شعله زدی بر جانم
شاکی ز خود و گردشِ روزگارم
-------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

چکار کنیم که در روز قیامت محشور نشویم؟

 مساله ی عریان بودن در قیامت و نه در برزخ در روایات بسیار زیادی مطرح شده است.
 در روایتی داریم که یکی از همسران پیامبر همین سوال را از پیامبر اکرم (ص) پرسید، پیغمبر (ص) فرمود: آنجا هر کسی به فکر خود است و وحشت بسیاری وجود دارد.
 این مسئله آنقدر افراد را از یکدیگر باز می دارد که مانند نظام دنیا چشم چرانی و نگاه وجود ندارد.

 اما نکته ی مهمتر این است که در روایات داریم که شیعیان و مومنین خالص که ولایت اهل بیت (ع) را دارند مستور هستند.

 در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که فرمود: شیعیان علی (ع) کسانی هستند که با لباس های سفید در قیامت از قبر ها برانگیخته می شوند.
 این لباس های سفید یا همان کفن ها است ویا اینکه به قدری نور آنها را فرا گرفته که بدن آنها قابل دیدن نیست.
 درروایت دیگری از امام صادق (ع) داریم که شیعیان ما از قبور برانگیخته می شوند در حالی که بدن آنها مستور و پوشیده هستند.

بنابراین باید ولایت خود نسبت به اهل بیت (ع) را تقویت کنیم و جزو همین شیعیانی باشیم که مستور هستند
حجت الاسلام عالی

تک سوار جاده ها
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
تقدیم به امام زمان (عج)
------------------------------ ---
تک سوار جاده های سوت و کور
ای که هستی بهر ما حس غرور
سالها در غیبت و  چشم انتظار
تا رسد از حکم حق وقت ظهور 
تکیه بر کعبه رجز خوانی کنی
عالمی گردد سراسر غرق نور
شیعه را دیگر نبینی دیده زار
 شیعه گردد غرق در شور و سرور
در مدینه در بقیع سازی به حق
چند حرم مشرف بر وادی طور
 قبر مخفی را  نمایان می کنی
روضه ها را می نمایی تو مرور
بوی نرگس باز آ ید بر مشام 
با حضورت میشود وقت ظهور
ای گل زهرا بیا از جاده ها
جاده هایی دور تر از راه دور
روی لب عجل فرج گویم همی
تا شود چشم حسودان تو کور
تک سوار روضه های شهر شام
میشود از ما  تو ننمایی عبور
سالها چشم انتظاری کرده ایم
کی شود پایان قصه جفت و جور
--------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

محضر دلبر
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
تقدیم به منتظران یار
-------------------------
خواب دیدم که شبی محضر دلبر بودم
محضر منجی عالم گل حیدر بودم 
در کنارش شعف و شور نصیب من شد
یا حبیبی به لبم ام یجیب من شد 
من که عمری به لبم ذکر فرج زمزمه بود
حال مهمان من امشب پسر فاطمه بود
خواستم تا ببرم خانه دل من لرزید
مال من پاک بود تا به آن شبهه ندید
لقمه نانی که بود در خور نام مهدی
پاک وبی شبهه و سالم به کام مهدی
خانه ام جای گنه یا پسر فاطمه بود
دیدم آشوب شده توی دلم همهمه بود
عرق شرم وجود من عاصی بگرفت
لکنت افتاد زبان حال معاصی بگرفت
مانده بودم به چه رویی سر خود راست کنم
شیره ی جان خودم از کرمش ماست کنم
گفته بودم که منم شیعه ی اثنی عشری
حیف از منتظران نیست درونم اثری
دیدگانم پُرِ از شبنم و بارانی شد
این دل منتظرم شاکی و طوفانی شد
ناگهان جای تو خالی شد و مهمانم رفت
برکت زندگی و روضه ی رضوانم رفت
آنچنان بود کریم شرم مرا تاب نداشت
دید این چاه بود خالی و هیچ آب نداشت
رفت و من ماندم و یک خواب که تعبیر نشد
در وجود من عاصی که تغییر نشد
کاش ما لایق درک تو شویم در عالم
نُدبه خوانیم هر آدینه به اشک نم نم
کاش آوای خوشت گوش مرا پر سازد
کاش مهدی به وجود همه ی ما نازد
العجل ای پسر فاطمه دل بی تاب است
ساقی ات تشنه ی دیدار رُخ ارباب است
------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

اشک نم نم
مجلس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-------------------------------
خدایا بر دلی ماتم نباشد 
دوچشم خواهری نم نم نباشد
سراسر غصه و اندوه هر جا
که فرزندی به پیکر خم نباشد
نبارد اشک دیده همچو باران
مصیبت بر دلی هر دم نباشد
همه باید سفر کرد از زمانه
غمی بر سینه ی عالم نباشد
خوشا بر آنکه درمان دلی و
غمی بر ماتمی هر دم نباشد
بیا تا قدر یاران را بدانیم
به روی دیده ای شبنم نباشد
همه غم ها برای ماست سنگین
غمی چون ماتم اعظم نباشد
ببارد دیده چون ابر بهاری
الهی سایه از سر کم نباشد 
بگردی گر تمام عرش و کُرّات
غمی چون ماتم آدم نباشد
به درب خانه و کوچه و بازار
نبینم حجله و پرچم نباشد 
الهی سینه ی مجذوب عشقی
دمادم  غرق در ماتم نباشد 
------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

#گناهان_کبیره_ریختن_آبروی_مومن

یکی از گناهان کبیره، ریختن آبروی مؤمن است. خواه با مسخره کردن باشد و خواه با عیب جویی، بدگویی و افشاگری و. باشد، که متأسّفانه در جامعه بسیار رایج است و گاهی بعضی از افراد از ریختن آبروی دیگران لذت می برند. در حالی که آبروی مؤمن در اسلام به قدری محترم است که اگر کسی آبروی مؤمنی را ببرد، خداوند آبرویش را می برد ولو در خانه اش باشد.[1]

اسلام برای اثبات جرایم دو شاهد لازم می داند؛ ولی در خصوص مسائل ناموسی، چهار شاهد لازم دانسته است تا آبروی مؤمنین محفوظ باشد. تمام گناهان بعد از انجام گناه کیفر دارد به خلاف گناه آبروریزی که صرف دوست داشتن آن، کیفر دارد.[2] پیامبر صلی الله علیه و آله به کعبه نگاهی کردند و فرمودند:

چه با عظمت هستی و حرمت تو چقدر زیاد است؛ ولی حرمت مؤمن از حرمت تو بیشتر است. خداوند جان و مال و آبروی مؤمن رامحترم قرار داده است».[3]

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:

مَنْ کفَّ نَفْسَهُ عَنْ اعْراضِ النَّاسِ اقالَهُ اللَّهُ یومَ الْقِیامَةِ».[4]

کسی که از ریختن آبروی مردم خودداری کند، خداوند در قیامت آبروی او را حفظ می کند.»

و نیز امام باقر علیه السلام فرمودند:

کسی که از عیب جویی خودداری کند، خداوند او را از عذاب قیامت حفظ می کند».[5]

و امام صادق علیه السلام فرمودد:

مَنْ سَتَرَ عَلی مُؤمِنٍ عَورَةً یخَافُها، سَتَرَ اللَّهُ عَلَیهِ سَبْعینَ عَورَةً مِنْ عَوْراتِ الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ».[6]

هر کس لغزش مؤمنی را که از افشای آن می ترسد بپوشاند، خداوند هفتاد عیب از عیوب دنیا و آخرت او را می پوشاند».

پی نوشت ها

[1] . كافى، ج 2، ص 355.

[2] . سوره نور، آیه 19.

[3] . تفسیر كشاف، ج 4، ص 372، درالمنثور، ج 6، ص 92.

[4] . وسائل الشیعه، ج 11، ص 287.

[5] . ثواب الاعمال، ص 199،

من كَفَّ نَفْسَه عَنْ اعْراضِ النّاس كَفَّ اللّهُ عَذابَ یَوْمِ القیامة».

[6] . وسائل الشیعه، ج 11، ص 586.



چرا با وجود عذاب ، کافران از خدا می خواهند که در برزخ بمانند؟
بدون تردید برای برزخیان عذاب برزخ بسیار سخت و شکننده است؛ ولی از آن جا که آنان از شدیدتر بودن عذاب قیامت اطلاع دارند، از خداوند درخواست می کنند تا وعده خود مبنی بر آمدن قیامت و عذاب های آن را عملی نسازد
محمد بن یعقوب کلینی ، فروغ کافی، ج 3 ،ص 245

فرق وارد شدن انسان ها به برزخ و قیامت در چیست؟
 انسان ها به طور متناوب و تدریجی به برزخ وارد می شوند و در واقع برزخ، دالانی و به عبارت دیگر به منزله اطاق انتظاری است که قرار است همه در آن حضور یابند تا مقدمات تحقق قیامت و برانگیخته شدن افراد فراهم شود؛ اما در قیامت، 
اولا انسان ها از دل زمین متولد می شوند: اذا زلت الأرض زالها و أخرجت الأرض أثقالها؛
زال: 99، 1 - 2. 
ثانیا به طور ناگهانی و جمعی محشور می گردند: 
و نفخ فی الصور فاذا هم من الأجداث الی ربهم ینسلون
 یس: 36، 51.
 و در صور دمیده می شود، پس ناگهان همه آن ها از قبر به سوی پروردگارشان شتابان می روند

آیا درجات انسان ها در برزخ بالا می رود؟
حفص گوید: شنیدم که امام موسی بن جعفر (علیه السلام) به مردی می فرمود: آیا دوست داری در دنیا باقی باشی؟ عرض کرد: بله. فرمود: برای چه؟ عرض کرد: برای خواندن قل هو الله احد؛ پس حضرت مقداری سکوت کرده و پس از مدتی فرمودند: ای حفص! کسی که از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را خوب نداند (یا نخواند) در قبر به او می آموزند، تا خدای تعالی به سبب آن درجه اش او را بالا بَرد؛ چرا که درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. به او گفته می شود: بخوان و (به مقام) بالاتر برو، او هم می خواند و بالا می رود. (و به درجات بالاتری دست پیدا می کند)

 محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 606

بدن برزخی انسان ها چگونه است؟
مرحوم مفید (ره) :همانا خدای تعالی برای آنان جسم هایی همانند جسم های دنیویشان ایجاد می کند که مومنان در آن اجسام، از نعمت های الهی بهره مند می شوند، و کفار و فاسقان نیز در چنین جسم هایی معذب خواهند شد. این اجسام غیر از آن جسم هایی است که در قبرها قرار می گیرند و بینندگان شاهد تفرق اجزاء و مندرس و کهنه شدن و از بین رفتن آن ها در اثر مرور زمان هستند

شیخ مفید، اوائل المقالات، ص 76


می گفت حسین
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
------------------------------
آوای خوش بهار می گفت حسین
در چرخش روزگار می گفت حسین
مجنون پی لیلی شب تا به سحر
درکوچه و بازار می گفت حسین
عاشق پی معشوق بی تاب و قرار
بر وصل رخ نگار می گفت حسین
عطر نفسش پر نمود دشت و چمن
 شب بو لبِ جویبار میگفت حسین
شعبان به حضور تو گرفته عطری
آن وارثِ ذوالفقار می گفت حسین
آغوش عزیز عالمین مأمن توست
یک مادر بی قرار می گفت حسین
در سوم شعبان شنیدم فُطروس
با نم نم چشم زار می گفت حسین
از لطف و کرامت شه تشنه لبان
بگرفته شِفا ز یار می گفت حسین
سیّد الشّباب اهل بیتی  هر جا
هم مجیر و مستجار میگفت حسین
در صحنه ی جنگ قمر هاشمیان                
وقت رجز و شعار می گفت حسین
از کعبه صدای ارجعی می آ مد
چون حضرت کِردگار میگفت حسین
خنجر نبرید حنجر تشنه ی او
خون از دم آبشار می گفت حسین
در طشت زر و قاری روی نیزه 
تا نیزه و نیزه دار می گفت حسین
زینب همه دَمْ همه جا در همه حال
می دید نگارو زار می گفت حسین
-----------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)




یا حسین ابن علی(ع)
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
--------------------
خامس آل عبایی یا حسین ابن علی
تشنه ی آب بقایی یا حسین ابن علی
نام تو آ رامش و تسکین ماست 
با دل من آشنایی یا حسین ابن علی
کربلایت کعبه ی اهل دل است
  گنبد زرد وطلایی یا حسین ابن علی
روضه ی شیب الخضیبت را شنید
هر دل غرق خدایی یا حسین ابن علی
بوی سیب پیچید حرم       
 نَمَکِ این روضه هایی یا حسین ابن علی
وارث شمشیر حیدر فاتح قلب بشر
شافع روز جزایی یا حسین ابن علی
سائلی در راه مانده آ مده تا به حرم
مینماید او گدایی یا حسین ابن علی
آن طبیب درد بی درمان تو هستی
هم دوا و هم شِفایی یا حسین ابن علی
تا تو را دارم چه غم دارم حسین 
کاشف اسرار مایی یا حسین ابن علی
ساقی عطشانم و فخرم بود الطاف تو
تو امیر کربلایی یا حسین ابن علی
-------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

پند و اندرز 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
مجلس ختم و ترحیم ، خاکسپاری
»»»»»»»»»»»
روزی که تنت و عریان گردد
هر دیده به تو زار و گریان گردد
تو درکفن و قبر شود خانه ی تو
مهمان به درون قبر انسان گردد
آیند دو مَلِکْ پی سؤال و پاسخ
ای کاش شفیع ات نور قرآن  گردد
هرچند بود زِ توشه دستت خالی
حالا که امید به قلبْ مهمان گردد
دیگر خبری نیست ز دارایی و مال
نام تو مرحوم یا میت عنوان گردد
باران دو چشم دوستانت جاریست
صد حیف که آن هم به پایان گردد
یاران همه می روند از پیر و جوان
مونس ات فقط کلبه ی احزان گردد
تو ماندی و قبر و کفن و اعمالت
با علم به قبر دیده حیران گردد
در سینه ی تو می طپد نور خدا
این دوا به درد تو درمان گردد
با حُبِّ علی و فاطمه تا م
چشمی نبود ز غم گریان گردد
ساقی در این خانه بگیر گر خواهی
شافع ات حسین شاه عطشان گردد
----------------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان )



جهش تولید 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
امسال که نامش جهش تولید است
خورشیدِ درونِ قلبِ ما اُمید است
با همت و همدلی با سعی و تلاش
تولید رواج و دشمنان نومید است

شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
فرمانِ تو بر دلم تپش می خواهد
درسایه ی تحریم پرش می خواهد
با سعی و تلاش،همت و همکاری
تولیدِ وطن یک جهش می خواهد

سین هشتم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------
سین هشتم حاج قاسم سلیمانی
سین هشتم اسطوره های ایرانی
سین هشتم به یادت ای سردار 
سین هشتم توکیستی که میمانی
جای تو نیست خالی در میان ما
یاد ونامت به پاست مردکرمانی
ذوب گشتی تو درون عشق خدا
قهرمانی عزیز، غرقِ نورِایمانی
بال هایت وا نمودی سوی یزدان
همیشه دردل ما جانی وتوجانانی
دعا نما تو برای امام و رهبر مان
پیش حضرت حق همیشه خندانی
شیر مردی از دیارِ آرش و گیو
چون محبّینِ نامدار،مثل سَلمانی
عاشق دین و مذهب و وطنی
کشتی وطنم را  همچو بادبانی
دوباره عطر دل آرای تو پیچیده
گل بی خار تویی که در گلستانی
تو چه کردی با دل مردمان ایرانی
همچو گوهری در وجودمان پنهانی
هفت سین نه که هشت سین داریم
سین هشتم حاج قاسم  سلیمانی
--------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

بمان در خانه
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------------------------
بمان در خانه و ترک سفر کن
از این رفتن بیا جانا حذر کن
به فکر جان خود باش وعزیزان
بمان در خانه نوروزت به سر کن
بگردد چرخ دوران با نگاهی 
بیا با همدلی ترک خطر  کن
بیا رحمی نما بر کادر درمان 
درون خانه ایام ات گذر کن
نباشد حال عالم همچو امروز
بیا شام سیاهت را سحر کن
کنار بچه ها اهل و عیال ات
بمان وباسلامت جان به درکن
بیا وبا حمایت صبر و طاقت
تلاشِ دشمن جان  بی ثمر کن
بیا تو با توسل بر خداوند 
گذر از این زمان ای رهگذر کن
-----------------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)


دو بیتی کاربردی مجالس ختم و ترحیم 

شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
دست بر سینه دلم زائر ایوان طلاست
حرمت جای مناجات وتسبیح و دعاست
ملجأ این دل درمانده تو هستی جانا
قاضی حاجت مادر همه ی حال خداست



شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)

کویر خشک دلم را بیا و صحرا کن 
 
  تو با زلالی قلبت دلم رو دریا کن 

نظر نما به چشمان مانده درراهت

مرا به فیض حضورت بیا مهیا کن




شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
تفسیر حضور تو زمان فرج است
در قلب صبور تو زمان فرج است
یا حجت ثانی العشر مهدی جان
هنگام ظهور تو زمان فرج است

به عزت و شرف لا اله الا الله
مجلس خاکسپاری و تشییع
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------------------
به عزت و شرف لا اله الا الله
به نام ختم رسالت نبی رسول الله
به نام خالق قادر کریم بخشنده
که میکشد قلم عفو برگناه هر بنده
به نام حیدر و زهرا علی ولی الله
حسن زینب و عباس به نام ثارالله
کفن به تن ببرید تا به خانۂ افلاک
مرا بنام اباالفضل دهیدبه دست خاک
برای رفتن در خاک مرا دهید امید
بگوروضه بخوانید زتشنه کام شهید
که حُبِّ آل علی مونس غم و دردم
که اولین شب قبرم علیست همدردم
تمام اهل و عیال ،همسر و پدر مادر
به دوست ،همسایه ،برادر و خواهر
کنون که دست من از عالم شما خالیست
مرا حلال کنید که چیزی درون دنیا نیست
اگر بدی ز من رفته در سفر دیدید
عفو نمائید که دست ز دنیا برید
بگو به عزت و شرف لا اله الا الله
محمد است نبی و علی ولی الله
حسینِ نیزه نشین را بگو ثار الله
که اشهد ان محمد رسول الله
-------------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)


فاروق اعظم علی
مدح ومنقبت امیرالمومنین علی (ع)
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
--------------------------------
فاروق اعظم علی و ساقی کوثر علی
نائب مرسل علی و شافع م علی
دست حق در آستین سید و مکان
قائد و رهبر علی و شافی و مشعر علی
معنی عدل و عدالت راز دارِ هل اتی
در میان شیر مردان فاتح خیبر علی
کاتب آیات رحمان ناطق شرح حدیث
حافظ آیات قرآن زوجه ی کوثر علی
هادی و حیدر علی و فاضل و افضل علی
عالم علم لَدُنی از همه برتر علی
او قَسیم الجنّةِ و النّار در ارض و سما
پس امیر المومنین صفدر یا حیدر علی
عُروة الوثقی علی باشد سِرُّ الله علی
حجة الله قدرت الله مسجد و منبر علی
تالی الله و یَدالله بابِ علم لا یَزال
اَشْجَع الناس آن وصی پاک پیغمبر علی
باب علم است و حقیقت یا علی المرتضا
بوترابی همچو آبی بر نبی لشگر علی
دست گیر خلق در م تو اولاد تو
خادم در گاه تو با فخر چون قنبرعلی 
---------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)




غلام حیدر
میلاد حضرت علی (ع)
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
ما غلام حیدر و عبد خدای حیدریم
نسل در نسل عاشق بی ادعای حیدریم
ما مرید فاطمه و ذاکر حبل المتین
دست بوس و خانه زاد بچه های 
شاه دین
از ازل در سرنوشت ما نوشته آ ن ولی
اشهد ان امیر المومنین باشد علی
دستگیر و شافع و بخشنده باشد ،مهربان
فاتح بدر و حنین و خیبر است اندر جهان
خون در رگ های ما جوشیده از حب اش همی
آنکه خلقت را به نور خود نموده منجلی 
زاده شد در کعبه و فخر تمام عرش شد
چند روزی میهمان آ دمی در فرش شد
یک ترک افتاد در بیت خدا ماه رجب
سیزده این ماه خلقی را نموده در عجب
او علی شد چون خدایش نام کرد 
بعد احمد  مقتدایش نام کرد 
آ یه آ یه مدح قرآن از علیست
آ یه تطهیر و عرفان از علیست
ای مسیحای مسیحای تمام اولیا
یوسف خوش چهرۂ اهل کسا
بوترابی و کلیمی و حطیمی مرتضی
وارث و یار و انیس و غمگسار مصطفی
شهسوار لافتی ای تاج دار اهل اتی
حصن تو حصن حصین در هر کجا
ساقی کوثر تویی شمشیر تو شد ذوالفقار
بر حسین و بر حسن بابای پاک و تاجدار
همسر زهرایی و ارباب بر قنبر تویی
مرد نخلستان طاها مشک و هم عنبر تویی
خاک پای حیدرم عشقش نشانده در دلم
ساقی و مداح علی لطف خدای سرمدم
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی)





مدح امیر المومنین علی(ع)
شاعر و  مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
می نویسم واژه واژه شعر در مدح علی
آنکه عالم را به نور خود نموده منجلی
چون قلم در دست می لرزد به نام پاکتان
سطر سطر شعر من ختم است به نام حیدری
ساقی کوثر امیر المومنین است نامتان
این قلم در صفحه می رقصد که شاه وسروری
فاتح بدر و حنین و قهرمان خیبری
دشمنانند جذب علم و قدرت و عشقش همی
شیعه و سنی ندارد هم مسلمان ارمنی
سجده کرده بر عدالت یا به حکمت بر ولی
یاور و یار و انیس و جانشین مصطفاست
همسر و هم کفو زهرا شأن مولا شد بلی
اسم اعظم نام زیبایت بود بر عاشقان
موقع درد و غم و اوج گرفتاری یلی
ساقی و لطف و عطای مهربان مولای ما
چون سرشتند سیرت ما را ز پس ماند گلی
می نویسم می سرایم ذاکر مدح توأم
اشهد ان امیر المومنین باشد علی
.
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)




شاعر:رسول چهارمحالی
این که ما نوکر ارباب شدیم لطف تو بود
ذاکر و خادم ارباب شدیم لطف تو بود
روز اول تو نظر کردی و ما مست شدیم
فاطمه لطف شما بود که سر مست شدیم
شرف عشق ز الطاف کریمانه توست
بی جهت نیست که ما عاشق ارباب شدیم
گل ما را ز شما ساخته و خلق کنند
روح ما از نفس پاک و مسیحایی توست
فاطمه لطف نما نوکری ام را تو نگیر
هر چه دارم ز تو و ایل و تبارمولاست




معنا ندارد
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
عدالت بی علی معنا ندارد 
شهادت بی علی معنا ندارد
ستون عرش بر روی زمین است
ولایت بی علی معنا ندارد
شفیع روز م بوده و هست
شفاعت بی علی معنا ندارد
چو فردا نامه ی ما را بخوانند
قیامت  بی علی معنا ندارد
امام اولین او بوده و هست  
امامت بی علی معنا ندارد 
وصی خاتم مرسل علی بود
رسالت بی علی معنا ندارد 
ببارد دیدگان در صحن پاکش
زیارت بی علی معنا ندارد 
علی معنی حق است و حقیقت
حقیقت بی علی معنا ندارد
به بارور و به نیرو مرد خیبر
رشادت بی علی معنا ندارد
ز نسل پاک او معصوم تر نیست
طهارت بی علی معنا ندارد
به وقت مرگ دستم را بگیرد 
ضمانت بی علی معنا ندارد
اگر ساقی تو مجذوب خدایی
هدایت بی علی معنا ندارد
-------------------------،
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)



غزل سروده دلم
مدح حضرت علی (ع)
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------------------
دمی به شوق محبّت غزل سروده دلم
به مردی و به مرامت غزل سروده دلم
کجا مرا که زنم لاف عاشقی تو را
فقط به عشق شفاعت غزل سروده دلم
تویی تو مولد کعبه تو خود مسیحایی
برای جلب رضایت غزل سروده دلم
تویی تو لنگر عرش و ابا البشر حیدر
به جایگاه ولایت غزل سروده دلم
امیر عالم و آدم انیس طفل یتیم
تویی مجیر به امّت غزل سروده دلم
ترک به خانه ی خالق برای تو افتاد
برای شرح حکایت غزل سروده دلم
کبوتر دل من پر ن سوی حرمت
به رو به روی ضریحت غزل سروده دلم
زبان الکن و حاجات ما ندارد تَهْ
نبوده قصد جسارت غزل سروده دلم
تویی امیر دل ما تویی تو شاه نجف
علیست ذکر عبادت غزل سروده دلم
نبوده ذکر تو لایق برای هر دهنی
برای کسب فضیلت غزل سروده دلم
بگیر رشته ی دل را بکش به راه خود
برای عدل و عدالت غزل سروده دلم
نظر به ساقی عطشان خود نما مولا 
فقط به قصد اطاعت غزل سروده دلم
--------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)




حیدر 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
حب زهرا و علی شیر حلال مادر است
افتخار شیعیانت خادمی این در است
از علی گفتن عبادت باشد و ذکر شریف
فاتح دلهای عاشق عشق پاک حیدر است

روز معلم 
مجلس ختم و ترحیم
تقدیم به باجناق معلمم مرحوم محمد نیکپور 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------
وقتی میومد هر سال ،روز معلم از راه
تبریک به تومیگفتیم،تویی که هستی چون ماه
امسال دیگه برامون ،پر شده از درد و غم
تو پر کشیدی رفتی ،غرق غمیم و ماتم 
ازتو به یادگاری ،یه سنگ قبر سفید 
توی  دل بچه ها ،تو کاشتی نور امید 
امروز دیگه تو نیستی ،خاطرهاته باقی
امون از این زمونه ،از این دنیای فانی
تو رفتی و یاد تو ،دیگه نمی ره از یاد 
معلمی یه عشقه،ساختن فکر آ زاد
کار تو بود تو دنیا ،کار نبّی و مولا 
هدایت و علم و درک ،بنیان دین خدا
اما دریغ و افسوس،چه زود تو پر کشیدی 
حیف تو بهار عمرت ،ز دنیا دل بریدی
بزار برات بخونم ،به یاد اون گذشته 
دنیا وفا نداره ،کشتی ات به گل نشسته
نم نم بارون شده ،اشک دو چشمم حالا
خدا نگهدار تو ،که رفته تا عرش بالا
معلمی نمونه ،پر کشید از زمونه
حالا ببین عزیزات،روضه برات می خونه
-------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

مجالس ختم و ترحیم 
مجالس تشییع جنازه و خاکسپاری
مجالس ختم ماه رمضان 
هوای خانه
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------------
هوای خانه چقدر سرد گشته ای دلبر
به جز هوای تو نیست هیچ اندر سر
تمام گرمی این خانه بوده و هستی
حضور تو همه شور هست در باور
نظر به گوشه کنار جهان که بندازم 
فقط تویی که دوچشم مرا نموده تر
زعطر ناب وجودت معطر است دنیا
دوباره بوی تو پیچیده ای گل احمر
چو خاطرات تو را می کنم مرور هر روز
زصبح تابه سحرچشم دوخته ام بردر
-------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)



به خدا می سپارمت
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------------
ای رفته در سفر به خدا می سپارمت
ای نغمه ی سحر به خدا می سپارمت
سخت است بی قراری و زاری ز داغ تو
هستی تو بال و پر به خدا می سپارمت
هر روز و شب دلم به بازی گرفته ای
با دیدگان تر به خدا می سپارمت
گاهی میان پهنه ی صحرا و گاه دشت
تا لحظه ی دگر به خدا می سپارمت


یا ایها العزیز
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
------------------------------------
 باچشم اشک ریزبه سوی توآمدم
یا ایُّها العزیز به سوی تو آ مدم
درمانده و ملول زاحوال این زمان
ای راه هر گریز به سوی تو آمدم
ای عشق پر فروغ ای نور سرمدی
هر چند ریز ریز به سوی تو آمدم
مهمان تو شدم یا ایُّها الکریم
تا روز رستخیز به سوی تو آمدم
جز تو که نیست مجیری برای من
هر چندغم انگیز به سوی تو آمدم
غرق گناهم و رویم شده سیاه
بنما مرا تمیز به سوی تو آ مدم
گفتی بیاگرچه شکستی توبه ات
بعد از ستیز به سوی تو آ مدم
ستاری و کریم منم شرمسار تو
کجدار و مریز به سوی تو آمدم
صد بار توبه را شکستم خدای من
آبرویم نریز به سوی تو آمدم
----------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)




گذر کن
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
امام زمان عج
---------------------
بیا از کوچه ی ما هم گذر کن
بیا شام سیاهم را سحر کن
نظر کن خادمان درگهت را 
درون سیصد و سیزده نفر کن
زدم عمری به عشقت ناله مولا
نظر بر عاشقی آسیمه سر کن 
بیا بگذر ز کوچه باغ این دل
بیا روزی گذر ای رهگذر کن
بهار ما خزان است از جدایی
بیا فصل بهارم پر ثمر کن 
بیا بگذر ز غیبت یابن زهرا
نظر بر دیدگان پشت در کن
هزاران سال شد چشم انتظاری
بیا یابن الحسن ترک سفر کن
فراق تو چه جانکاه است مولا
نگاهی بر دوچشم خیس وتر کن 
شود روزی ببینم من ظهورت 
جهانی با حضورت پاک تر کن
بیا و با حضورت یابن یاسین 
دوباره باز هم  شق القمر کن 
بیا از عاشق خود  رو نگردان
نظر بر این دل آسیمه سر کن
منم ساقی ز عشقت مست گشتم
مرا از حال خود یکدم  خبر کن 
-------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)




بنام خدا 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------------
بنام آنکه غفار و رحیم است
برای بندگانش هم کریم است
 ودود است و غفور ستار عالم
درون قلب های ما مقیم است
گهی در قعر چاه همراه یوسف
گهی همراه موسی کلیم است
بود خلاق عالم ملک هستی
بشر را هر کجا آری نعیم است
به فکر بندگانش بوده هر دم
گدا و شاه با طفل یتیم است





مناجات با خدا
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
.
گفتم خدا شرمنده ام،از کرده ام از کرده ام
گفتی بیا بخشنده ام،بر بنده ام بخشنده ام
گفتم خدا من در گناه،آغشته ام آغشته ام
گفتی بیا ستارم و،پوشنده ام بر بنده ام
گفتم خدامن روسیاه،شرمنده و شرمنده ام
گفتی بیا مخلوق من،رحمان منم پوشنده ام
گفتم خدا ای با وفا،غرق گناهم کن نگاه
گفتی بیا ای بنده ام ،هر جا تو.را جوینده ام
گفتی خدا یا رو سیاه،من بی پناهم بی پناه
گفتی نما توبه بیا،پوشنده ی پرونده ام
این بی نوا گوید خدا،درمانده ام درمانده ام
محتاج لطف تو خدا،بنگر که سر افکنده ام
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)





به تو مهمان آمد
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------
با روی سیاه به تو مهمان آمد 
با بار گناه به تو مهمان آمد
تو غرق عنایت و کرامت اما
از بهر نگاه به تو مهمان آمد
شرمنده و شرمسار از اعمالش
با گریه و آه به تو مهمان آمد
هستی مجیر عالمین یا ستار
از بهر پناه به تو مهمان آمد
صد بار اگر توبه شکسته حالا
با رؤیت ماه به تو مهمان آمد
سر شکسته ام تو انیس مائی
هستی توگواه به تو مهمان آمد
این راه پر از پیچ و خم اما من
گشته سر براه به تو مهمان آمد
جز درگه تو نیست بر من جایی
بر من سر پناه به تو مهمان آمد
--------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)





شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
به لبم ذکر رَبًّنا،رمضان الکریم 
ماه ندبه ماه دعا،رمضان الکریم
غرق رحمت میشویم هر لحظه
ماه مهمانی خدا ،رمضان الکریم

مهمان خدا
پند و اندرز
ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
------------------------------
روزی همه مهمان خدا می گردیم
از عالم و آ دم که جدا می گردیم 
دست از همه می بُریم ای اهل زمین
خلقی به عزای تو شود زار و حزین
با رفتن از خاک به سوی افلاک
ما جای بگیریم همیشه در خاک
جز فاتحه چیزی نشود دمسازت
اعمال تو می شود کلید رازت
گلچین زمان روز و شبت تار کند
اعمالْ تو را همدم و همیار شود 
از مال و زن و بچه نداری ثمری
در روز و شبت نیست دیگر سحری
هر کس برود از پی خود بر کاری
ای بنده تو را نیست دگر غمخواری
دست تو به دامان علیست معجزه گر
زیرا که علی به خلق بوده چو پدر
او هست شفیع خلق اندر همه جا
با ذکر علی و فاطمه بلند بگو یا الله
--------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان )

بنام خدا 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
---------------------------
بنام آنکه غفار و رحیم است
برای بندگانش هم کریم است
 ودود است و غفور ستار عالم
درون قلب های ما مقیم است
گهی در قعر چاه همراه یوسف
گهی همراه موسی کلیم است
بود خلاق عالم ملک هستی
بشر را هر کجا آری نعیم است
به فکر بندگانش بوده هر دم
گدا و شاه با طفل یتیم است
بود راهش طریقی از سعادت
که راه او طراط المستقیم است
در رحمت گشاید باز هر وقت
 کریم است وبر عالم حلیم است
--------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

در هوای حرمت
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------
در هوای حرمت میمیرم
غرق اندر کرمت میمیرم
هر به اذن مادر
من به زیر علمت میمیرم
در دم مرگ قدم رنجه نما 
سر به زیر قدمت میمیرم
از غم ماتم تو روز و شب
من ز داغ اِلَمت میمیرم
همه ی دار و ندارم هستی 
دهه ی محرمت میمیرم
همه ی عمر منم نوکر تو  
در میان خَدَمَتْ میمیرم
 حضرت عشق درون روضه
با غم  دَم به دَمَتْ میمیرم 
پسر شیر خدا من یک روز  
حرم محترمت میمیرم 
یا که در علقمه من با ساقی
پیش بازو قلمت میمیرم 
بوی سیب از حرمت می آید 
در هوای حرمت میمیرم 
---------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)


در مدح پیر جماران حضرت امام خمینی (ره)و شهیدان انقلاب
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
دلیری بود در فصل شهامت
ز جان بگذشت در راه عدالت
وجود خود نهاد در پایداری
جهان را مات کرد از بردباری
پی قرآن نهاد او پای در راه
جهانی را به افکارش چه آ گاه
زمین و آ سمان را هم نوا کرد
حکومت بهر اسلامش به پا کرد
به تعلیم و ادب در پای اسلام
نموده او تربیت همپای اسلام
شهیدان بزرگ انقلابی
دلیران یلی  از کاویانی
جوانانی که در راه عدالت
فدایی کرده جان را تا شهادت
بگویم نام از مردان ایران
ز همت باکری دیگر شهیدان
ندای رهبر حق را شنیدند
پی لبیک از جان دل بریدند
امام و پیشوا و رهبری بود
ولی و مقتدا و سروری بود
درون قلب مردم جای وا کرد
جوان و پیر را همراه ما کرد
منش هایش منش های ولی بود
طریق دید او همچون  علی بود 
در این دنیا که دیده رهبری شیر
گلیمی زیر پای هرگز نشد سیر
به مانند علی نه چون علی بود
به فکر مستمندان او یلی بود
حکومت داشت در قلب عزیزان
خمینی بود عشق آ ن شهیدان
خروجی کرد چون کاوه به ضحاک
بزد او ریشه ی ظلم و ستم پاک
کنون او رفته و نامش روان است
به دریای شرف او جاودان است
حدیث او حدیث مهربانیست
خمینی با عروجی کهربائیست
زمان آمدن در خاک خوبان
سپاهی آمدند از کل ایران
زمان رفتنش لشگر به صف شد
زمین از گریه مردم چو کف شد
خمینی بود هر دم مست مردم
و شد تشییع او بر دست مردم
ز نسل پاک رویان جهان بود
امام و رهبری از بهتران بود
نمی دانم کی آ مد صد فغان رفت
بدانم صد مصیبت عشق مان رفت
زمین و آ سمان گریان و نالان
همه مردم به سوگ شیر دوران
دگر ساقی بس است اشعار این ماه
دگر خاموش شو  عالم کشید آ ه
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی ) در شبکه های اجتماعی
http://sapp.ir/sagi60
rasoll60.rasekhoonblog.com mosebat.mihanblog.com اشعار مجالس ختم و ترحیم
rasoll60.mihanblog.com
پیام رسان تلگرام
https://t.me/joinchat/AAAAAD1_Q-Z_GVjv7GctuA
پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/22522101C9b1309352d
پیام رسان تلگرام
https://t.me/joinchat/AAAAAD1_Q-Z_GVjv7GctuA
پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/22522101C9b1309352d

با عرض سلام

قابل توجه مداحان و ذاکرین 

جهت مراسمات 

ختم و ترحیم

تشییع جنازه،خاکسپاری 

دوستان عزیز با 

اشتراک گذاری

 لینک زیر 


ما را در این راه همیاری 


نمائید 



https://t.me/joinchat/AAAAAFQtqNR9wjzOIzNbsg


کانال اشعار ختم و ترحیم

تشییع جنازه


خاکسپاری

سوم 

هفتم 

چهلم 

عزای پدر 

عزای مادر 

عزای فرزند 

سوگ برادر 

آدرس کانال تلگرام 


@mosebat60

((روضه حضرت علی(ع) به جهت مراسم ختم پدر)) 
 
  
مجلس به مناسبت در گذشت یکی از محبان امیر المؤمنین منعقد شده است. این همه جمعیت از نقاط دو رو نزدیک آمدند در مجالس شما خانواده داغدیده شرکت کردند. به شما عرض تسلیت و دلداری دادند اما دلها را ببریم کوفه برای اول مظلوم عالم على اشک بریزیم ( ان شاء الله همه اموات گذشتگان، پدران و مادران خصوصا مجلس به نام از این محفل شاد شوند) وقتی سر مبارک امیر المؤمنین توسط ابن ملجم مرادی شکافته شد فرمود: فزت ورب الكعبه». به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: قتل ابن عم المضطفی: قتل على المرتضى قتله أشقى الأشقیاء» پسر عموی مصطفی کشته شد. وصی برگزیده به قتل رسید، على مرتقی کشته شد، او را شقی ترین اشقیا کشت. 
امام را به منزل آوردند. تا نزدیک خانه رسید فرمود: من را زمین بگذارید، با پای خودم وارد خانه شوم تا زینب این منظره را نبیند، او طاقت ندارد. 
: متن وصیت های خود را به امام حسن به نمود و سپس فرمود: 
حسنم، وقتی از دنیا رفتم، خودت غسلم بده، خودت کفنم کن، خودت بر جنازه ام نماز بخوان، حسنم وقتی بدن من را داخل تابوت گذاشتی، تو و برادرت حسین عقب تابوت را بردارید، جلو تابوت خودش حرکت می کند. هر کجا پایین آمد، همان جا تابوت را زمین بگذارید. وقتی مولا به شهادت رسید، فرزندان امیرالمؤمنین بدن مبارک پدر را شبانه و غریبانه و مظلومانه حرکت دادند تا به سرزمین نجف رسیدند، سنگی درخشان یافتند، آن را برداشتند، لوحی پیدا شد که در آن نوشته بود: این قبری است که نوح آن را برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است. 
جنازه مولا را به خاک سپردند. از دفن بابا که برگشتند، به خرابهای رسیدند، دیدند از میان خرابه صدای ناله می آید: کجایی ای آقایی که هر روز می آمدی و برای من غذا می آوردی. با من حرف میزدی و با من انس میگرفتی. الان 
چند روزی است که نیامده ای. و امام مجتبی سوال کرد: آیا اسمش را می دانی؟ عرضه داشت هر وقت سؤال 
میکردم میگفت بنده ای از بندگان خدایم. صدای گریه امام حسن و امام حسین بلند شد: ای پیرمرد او بابای ما على بود. الان از دفنش برگشتیم، صدا زد: آقازاده ها! شما را به خدا مرا کنار قبر علی ببرید. کنار قبر على آوردند آن قدر این پیرمرد سرش را به قبر زد و علی علی گفت تا خود را به علی ملحق 
کرد. اول کسی که کنار قبر امام دفن کردند، همین پیرمرد بود. صلى الله علیك یا مظلوم یا امیرالمومنین
#پدر

با عرض سلام 
دوستان عزیز با اشتراک گذاری لینک زیر ما را در این راه همیاری نمائید 
https://t.me/joinchat/AAAAAFQtqNR9wjzOIzNbsg
کانال اشعار ختم و ترحیم
کانالی ویژه مداحان کشوری 
از همه اقوام ایرانی 
لرستانی ،بختیاری ،کرد ،آذری
مازنی و گیلانی ،خراسانی ما رضایی دزفول  و  
و همه اقوام کشور عزیزمان ایران 
صفحه فضای مجازی 
http://mosebat.mihanblog.com
تشییع جنازه
خاکسپاری
آدرس کانال تلگرام 
@mosebat60

کوله بارت را زمین بگذار
#پند و اندرز
#مجالس ختم و ترحیم 
#سر خاک و تشییع جنازه 
#شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
»»»»»»
کوله بارت را زمین بگذار وقت رفتن است 
وقت رفتن تا ابد در خاک ماتم خفتن است 
باید از دنیا برید و رفت سوی کار خویش
دعوت حق را کنون لبیک باید گفتن است
هر که بامش بیش برفش بیشتر باید شود
موقع تسویه کردن برف ها را رُفتن است 
همچو پروانه بیا از پیله خارج شو برو
وقت پروازت شده پرواز درشُکُفتن است
روح تو تا عرش بالا می رود تا پیش حق
جسم خاکی رامیان خاک سرد نَهُفتن است 
------------------------------
#شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

 #علت_عجیب_فشار_قبر_سعد

 به‌ پیامبر خبر رحلت سَعد بن‌ معاذ را دادند. حضرت امر نمودند تا سعد را غسل‌ دهند. سپس‌ سعد را بسوی‌ قبرستان‌ بقیع‌، حمل نمودند در حالیكه‌ رسول‌ خدا پای‌ ‌ و بدون‌ ردا، جنازه‌ وی را تشییع‌ نمودند، و گاهی‌، حضرت طرف‌ راست‌ تابوت‌ و گاهی‌ جانب‌ چپ‌ را می‌گرفتند. پیامبر داخل قبر شدند و سعد را دفن نمودند. وقتی دفن وی تمام شد، مادر سَعد گفت‌: گوارا باد بر تو ای‌ #سعد بهشتی‌ كه‌ داخل‌ آن می‌شوی‌! پیامبر فرمود: ای‌ مادر سعد! بطور جزم‌ بر خدا حكم نكن‌؛ اکنون، #فشار_قبر سعد را فرا گرفت‌! 
مردم پرسیدند: ای‌ رسول‌ خدا! ما امروز از شما نسبت به سعد کارهایی را دیدیم كه‌ تاکنون دربارۀ هیچ‌ كس‌ ندیده بودیم. (دلیل این کارها چه بود؟) حضرت‌ فرمود: چون‌ دیدم‌ فرشتگان‌ بدون‌ كفش و ردا جنازه سعد را تشییع‌ می‌کنند، من‌ نیز چنین كردم‌. پرسیدند: چرا شما گاهی‌ سمت راست‌ تابوت و گاهی‌ جانب‌ چپ‌ را می‌گرفتید؟ فرمود: دست‌ من‌ در دست‌ #جبرئیل‌ بود، او از هر جا كه‌ شروع‌ می‌كرد و می‌گرفت‌ من‌ نیز می‌گرفتم‌. پرسیدند: ولی چرا فرمودید #فشار_قبر، سعد را  فراگرفت‌؟ حضرت‌ فرمود: آری‌، چون‌ سعد با اهل‌ منزلش‌ با #اخلاق_بد رفتار می‌كرد، این‌ فشار قبر اثر #بداخلاقی او بود.

 بحارالانوار، ج۶، ص۲۲۰
با عرض سلام 
دوستان عزیز با اشتراک گذاری لینک زیر ما را در این راه همیاری نمائید 
https://t.me/joinchat/AAAAAFQtqNR9wjzOIzNbsg
کانال اشعار ختم و ترحیم
کانالی ویژه مداحان کشوری 
از همه اقوام ایرانی 
لرستانی ،بختیاری ،کرد ،آذری
مازنی و گیلانی ،خراسانی ما رضایی دزفول  و  
و همه اقوام کشور عزیزمان ایران 
صفحه فضای مجازی 
http://mosebat.mihanblog.com
تشییع جنازه
خاکسپاری
آدرس کانال تلگرام 
@mosebat60

یک مجلس کامل ترحیم مادر همراه با گریز به روضه حضرت زهرا س
#ترحیم_خوانی 
#نمونه_روضه_مادر_ترحیم_خوانی

کانال اشعار مجالس ختم و ترحیم ،مصیبت 


بسم الله الرحمن الرحیم.
یارحمن و یارحیم.

چرا زیوسف زهرا خبر نمی آید

ببین حرف دلت هست یا نه.
در این روز جمعه.

چرا زیوسف زهرا خبر نمی آید
چرا شب غم ما را سحر نمی آید

چرا آقای ما نمیاد.
چرا مولای ما نمیاد.

عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما

کجایی پسر فاطمه. امروز میخواهیم روضه مادرتون زهرا رو بخونیم. هر کجای عالم هستی یک سر هم به مجلس ما بزن پسر فاطمه.

عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما
مگر به مجلس مادر پسر نمی آید

آقای من . هرکجا برا مادر مجلس میگیرند. بچه ها دم در میایستند به مهمونها خوش آمد میگن. 

امروزم میخواهیم روضه مادر شما رو بخونیم. حتما شما می آیید آقا. 

مگر به مجلس مادر پسر نمی آید


(بیان جملات زمینه ساز)

مجلس به احترام یک مادر برگزار شده.
من به صاحبان عزا تسلیت میگم خدا صبرتون بده.
 مصیبت مادر مصیبت سنگینیه.
مخصوصا برا.(اینجا دختر یا پسر مرحوم گفته میشود)

(مخصوصا برا.دختر)
(مخصوصا برا بچه های. کوچیک
خیلی سخته.)

(نقطه گریز از مجلس ترحیم به روضه)

اما میخوام اینو بگم. 
خانواده ی. (اسم صاحب عزا (حسینی)
خانواده ی. حسینی
بچه های داغدار

شما داغ مادر دیدید اما. تا مردم خبردار شدند. همه اومدند به شما تسلیت گفتند . باهاتون همدردی کردند . 
ببینید امروز علما اومدند. بزرگان اومدند.
فامیل و همسایها دور شما رو گرفتند. نگذاشتند تنها باشید


اما ای کاش این مردم مدینه هم بودند وقتی خانم زینب کبری یتیم شد.
ای کاش یک نفر به داد دل خانم زینب میرسید.

بمیرم برات خانم.
چهار ، پنج سال بیشتر نداشت مادرش رو از دست داد.

میگه نیمه های شب. 
تابوت مادرم زهرا وسط خونه. 

دیدم چند نفر وارد خونه شدند.
سلمان اومد.
مغداد اومد
اباذر اومد.

غریبانه تابوت مادرم زهرا رو بلند کردند.
آروم آروم میگن لااله الا الله.
یدفعه صدای ناله ی زینب بلند شد.

خدا مادرم را کجا میبرند
گمانم برای شفا میبرند

منو خانه داری، منو سوگواری
مرو مادر من مرو مادرم

انگار هنوز زینب باور نکرده یتیم شده.

دنبال جنازه مادر هجده ساله میدوه.
هی صدا میزنه نرو مادر خوبم.

مرو مادر من مرو مادرم

زینبت رو تنها نزار.
مادر.
من که جز تو کسی رو ندارم.
بعد از تو حرفهام رو به کی بگم مادر.

جوان مادرم زهرا.
آی مادرم.
آی مادر .مادر.

 نمیدونم تا حالا دختر بچه کنار جنازه مادر دیدید یا نه.

خدا برا کسی نیاره.
خانم زینب هم دنبال تابوت مادر هی بلند میشه. میشینه زمین .
 صدا میزنه. نرو مادر خوبم.

(گریز روضه به روضه)

اینجا بی بی زینب دنبال تابوت مادر هی میدوید و ناله میزد.
کربلا هم همین زینب دنبال سر برادر. ای وای. ای وای

صدا زد حسین جان داداش. ببین زینبت رو دارند به اسارت میبرند.


به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند

داداش حسین.

سر تو را به نیزه ای نشانده دشمن علی
نمیروم ولی مرا، به این بهانه میبرند
با عرض سلام 
دوستان عزیز با اشتراک گذاری لینک زیر ما را در این راه همیاری نمائید 
https://t.me/joinchat/AAAAAFQtqNR9wjzOIzNbsg
کانال اشعار ختم و ترحیم
کانالی ویژه مداحان کشوری 
از همه اقوام ایرانی 
لرستانی ،بختیاری ،کرد ،آذری
مازنی و گیلانی ،خراسانی ما رضایی دزفول  و  
و همه اقوام کشور عزیزمان ایران 
صفحه فضای مجازی 
http://mosebat.mihanblog.com
تشییع جنازه
خاکسپاری
آدرس کانال تلگرام 
@mosebat60

شعر مجلس ختم و ترحیم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-------------------
دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ
تنت مهمان بر خاک زیر یک سنگ
سرشک دیدگانم گشته جاری
برای دیدن تو گشته دل تنگ
دو چشمانم به در خشکیده جانا
سیه در خانه ی ما گشته پر رنگ
درون گوش من آ ید صدایت 
صدایت می زند بر گوش من زنگ
غم و اندوه و ماتم بر دل ماست
فراق ات عمر من را کرده کم رنگ
تو رفتی و دلم غمگین و محزون
برای وصل نباید کرد درنگ
غمت آ تش زده بر جانم ای دوست
بگرید از غمت حتّی دل سنگ
----------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

شعر تشییع جنازه 
مجلس ختم و ترحیم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
--------------------------------
نمی گویم نرو ،ولی آ هسته تر
نظر بنما دمی ،تو بر چشمان تر
غمت آتش زده،به جان من ولی
خبر داری مگر ،ز اشک در سحر
پر و بالت شده ،کفن بر پیکرت
پرستویم مرو،مزن تو بال و پر
بهارم شد خزان، ز داغ ماتمت
عزیزانت شدند،همه خونین جگر
منم پژمرده و ، غمین و مضطرم
ز داغ تو شدم ، دگر آ سیمه سر
عزادار توأم،شب و روز هر کجا
گرفتم روضه ات ،نداری تو خبر 
تمام هستی ام،نرو ای مستی ام
نرو جانان من ،نرو دیگر سفر 
---------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

آتیش به جونم می زنه 
مجلس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------------
آتیش به جونم میزنه،آتیش گرفتم از غمت
آتیش به جونم میزنه،غرق  عزا و ماتمت
آتیش به جونم میزنه،داغ تو رو دلم نشست
دوری توسخته عزیز،داغ توپشتم روشکست
آتیش به جونم میزنه،فراق تو سخته برام
آخه خدای مهربون،سنگینه داغش والسلام
آتیش به جونم میزنه،دیدن جسمت توکفن
صبری بده صبر جمیل،خدا خدا خدای من
آتیش به جونم میزنه،تو پر زدی گوهرپاک
الهی هیچ کس نبینه،عزیزش و درون خاک
آتیش به جونم میزنه،داغی نشست به سینه
مجلس ما به یاد توست،ببین دلها غمینه
 آتیش به جونم میزنه،چشام ابر بهاره
بارون چشم هام رو ببین،داره برات می باره
آ تیش به جونم میزنه ، امون از این جدایی
مصیبتت رو دِلَمه ،بگو بگو کجایی
آتیش به جونم میزنه،خالیه جات تو خونه
این دل غمدیده ی من،برات گرفت بهونه
------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

در سوگ دختر
مجلس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-------------------------- 
لالا  لالا  لالایی ،بخواب گلم بابایی(2)
---- - ---------------------
می خونم از غم تو ،نغمه ی مرغ سحر
داغت نشست به دلم ،سخته فراق دختر
برکت خونه ی من ،رفته سفر خدایا 
خالیه جات توخونه، گلم نرو تو بابا
----------------------------
میومدم به خونه ،می دیدمت رو  به روم
با خنده و نور عشق،میچیدمت رو به روم
دلخوشی تو خونه ،از تو بود و کلامت
منتظرم بشنوم ،یک بار دیگه سلامت 
-------------------------
بابا نرو عزیزم ،ای عشق جادوانه
دنبال تو می گردم ،تا بگیرم نشانه
عطر تنت توخونه،پیچیده جا به جا
روضه برات گرفتیم،دخترخوب بابا
---------------------------
چرابه فصل بهار ،عمرتو گشته خزون
داغ غمت کشیده ، مادرتو تا جنون
تو پر زدی و رفتی،پشت منو شکستی
با کوله باری از غم  ،روی دلم نشستی 
 ----------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

در سوگ انسان مؤمن 
ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
------------------------------------
تا که این مرد خدایی بال خود را باز کرد 
چون پرستوی مهاجر او سفر آ غاز کرد 
رفت تا عرش خدا با مؤمنین و مومنات
همجواری می کند با صالحین و صالحات
جسم او در خاک روحش میهمان کبریا 
هر به مهمانی رود کرب و بلا 
در دلش حب علی و اهل بیتش داشته 
مهر اولاد علی را دل خود کاشته 
در میان روضه ها مست رخ ارباب شد 
دیدم اشک چشم هایی که ز غم بی تاب شد 
بال و پر را باز کرد و رفت تا عرش خدا 
آنکه مدهوش خدا می شد میان ربنا
»»»»»»»»»»»»»»»»
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

سردار رفت
شعر روضه  
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------
تا  که جان از پیکر سردار رفت
خوی حیوان بر تن اشرار رفت
معجر و انگشتر و خلخال رفت
مادرت  تا  گودی  گودال  رفت
زینب کبری  رسید  آسیمه  سر
بر  سر  جسم  تو ای قرص قمر
دید   آن  نخل   برومند  رسول 
نور  چشمان علی  و  هم  بتول  
میکشد خنجر ستمگر حنجرش
گرگ ها حلقه زدند دور و برش
هر کسی باقصدغربت بی امان
می زند  بر  پیکر  آن  قد  کمان 
شعله زدبرخیمه ی بانوی عشق 
قافله  سالار  شد   ماه   دمشق 
بعد  کوچ   سید  و  سالار  دین 
رفت اسارت خواهرحبل المتین
سید السجادگشته روضه خوان
او شده  بر خلق امام عصر شان
روزْ گشته  نوحه خوان این عزا
شبْ بگرید چون علی شیر خدا 
روی    نیزه   قاری   قرآن   شده 
کودک ششماهه اش برهان شده
رقص نعل تازه  روی جسم و تن
گشته تشییع پیکری با صد مِحَنْ
خانه ی حق شدسیه پوش غمش
تا   قیامت  هست  بانگ  ماتمش
-----------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

بر بال ملائک
تقدیم به حماسه سازان دفاع مقدس شهدا و ایثارگران 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
----------------------------
بر  بال  ملائک  سفر آغاز   کنید 
تا  عرش خدا  نغمه و آواز کنید
با  نامِ  شهیدِ  تشنه لب پروازی
بر  پهنه ی عاشقانه همراز کنید
ایثار شما حدیث مردی شده و
یک باردگر به ارض اعجازکنید 
در های  زمین  بستهِ گشتهِ  حالا
در را به سوی عرش خداباز کنید
مصباح هدایت است سردارشهید
بر هرچه بجز عشق خدا ناز کنید 
حالا که به دل حُبِّ علی رادارید
تا صحن امام خویش پروازکنید
دل رابه هوای شوق دیدار حرم 
با ذکر حسین حسین ابراز کنید 
در خوان کریمانه ی خلّاق بَشر 
خود رابه مسیرعشق ممتازکنید
زیر پرچم سرخ حسین ابن علی
جانبازی آن سَرو  سَرافراز  کنید
 با ظهورصاحب امان انشاالله
راه عشق  را  دوباره  آغاز  کنید
------------------------------ 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

یاد بود
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
------------------------
یاد تو بوده که گشته یادبود
یاد بود تو ،تو را  باید ستود 
ای که نامت وصلۂ جان منو
عابدی وزاهدی وقت سجود
نام تو  قرص قمر در آ سمان 
زیر  چتر آ سمان بود و نبود
گرزتو خوبی مانده جا بدان
برده اعمالت خلقی به شهود
یادگاری از تو مانده  یاد تو 
قلب هایی که برای تو زدود 
در فراغ ات بیقرایم و  ولی
در کنار  ما  داری تو  وجود 
------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

در فراق مردی عالم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
------------------------------
جگر سوزو جانسوز است غم تو
سراسر ماتم و سوز است غم تو
سفر  کردی گذر  کردی  از   عالم 
نمودی  عالمی  محزون  ز   ماتم
دو چشمانم ز داغت  غرق باران 
نمودی تو  عزیزان زار و  گریان  
ز تو  مانده به  جا افکار  خوبت 
دو کتاب و دو فرزند در غروبت
الا  استاد  معین  ای  مرد  زاهد 
جگرسوزه غمت خداست شاهد
به کار خیر بودی شهره ی خاص
ز تو نام آورند در خیر و اخلاص
زدی  پر  اربعین تا  درگه   عشق
دلت پر میزد از روضه ی دمشق 
خوشا آنانکه که مست نور یارند
برای  وصل  حق  هم  بی قرارند
زمان کوچ شان خلقی شود  زار
روند  آ غوش  باز  بر  درگه  یار
تو هم نوشیده ای جام مِیْ عشق
به تن پوشیده ای جام می عشق
نوای  سوز  جان  سوز  نِیْ   آ ید
صدای  تو  به  گوش  جان  نیاید
تو رفتی خون جگر کردی دلم را
چه  طوفانی  نمودی  ساحلم  را
چقدرسخت است این دردفراغت
دلم هر لحظه  می گیرد  سراغت
درون   خاک    راحت    آرمیدی  
دل  از  دنیا  ما   دیگر     بریدی 
خدا باشد نگه دارت شب و روز
بسوز ای دل از این داغ جانسوز
 بخوانم  روضه از داغت  دمادم 
سرشک  دیدگان ریزد از این غم
----------------------------
شاعر کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

مرثیه در سوگ پدر
شاعر رسول چهارمحالی (ساقی)
.
من سوگوار ماتمت هستم پدر جان
داغت به دل دارم کجایی مهر خوبان
ای کاش بودی در کنارم بی قرارم
بینی سرشک اشک را در دیدگانم
خالیست در کاشانه جای تو پدر جان
عطر دل آرایت نمی آید به دوران
هر گوشه را بینم تویی آرام جانم
ای مایه آرامش و سرو روانم
خانه بدون تو شده غمخانه بابا
خالیست بی توخانه وکاشانه بابا
ای کاش بودی تا ببینم روی ماهت
بوسه زنم بر دست یا که روی پایت
تاج سرم ،بال و پرم ،بدرود بدرود
بابای خوبم ،دلبرم،بدرود بدرود
رفتی و بردی برکت خود را پدر جان
دل خون نمودی خلق را ای مهر خوبان
با رفتنت خاک مصیبت شد سر من
ای خاک بلعیدی چه رو تاج سر من
.
شاعر رسول چهارمحالی (ساقی)

مادر 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
--------------------------------
پهنۂ عشق به زیر قدم تو مادر
جان ناقابل من از کرم تو مادر 
مهرو لطف وکرمت هست بنام
زده ام ریشه زیر حرم تو مادر
جای تو جنّت و فردوس برین
تا بهشت است زیرقدم تومادر
بوسه  بر  فرق  سرت باید  زد 
به  پَرِ  چادرِ  مُحترم  تو  مادر 
پرورش یافته از دامن  توست
جانم از چشمه ی زَمْزَم تومادر
--------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

خادمه حضرت زهرا
شاعر:رسول چهارمحالی
آنکس که مرا به عشق حیدر می داد
شیر از نمک روضه و گودال بلا
آنکس که به عشق فاطمه من را کرد
یک نوکری از هئیت تو ثارالله
آنکس که لباس ماتمت بر من کرد
در ماه محرمت ابا عبدالله
اکنون به درون قبر بر لطف تو کرد
آیی به ضمانتش عزیز زهرا
بنما تو ز مادرم شفاعت مولا
حق علی و سلاله ی پاک ولا
»ساقی به درت حزین نشسته مولا
لطفی بنما به مادرم شیر خدا
.
شاعر و مداح اهل بیت ذاکر الحسین رسول چهارمحالی(ساقی)
وب سایت:
Rasoll60.mihanblog.com
کانال تلگرام:
@sagi60
@rasoll09127933263

مرثیه تشیع جنازه به قبرستان
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
یا حسین کن نظری،یا حسین کن نظری(2)
عازم خانۂ قبری جانم
بر لبم ذکر حسین گشته روان
می روی سوی خدا ای جانم
ذکر مظلوم حسین گشته روان
یا حسین رحم نما بی یار است
گریه کن بوده به تو بیمار است
چای روضه به امید تو گرفت
عاشق قتلگه ارباب است
یا حسین عازم گورم نظری کن ز وفا
چشم بر راه توأم ای پسر شیر خدا
جان زهرا تو به فریاد برس 
دو ملک راهی قبرند بیا ای مولا
یا حسین روضۂ تو عشقم بود
عاشق و ذاکر و مجذوب تو بودم آقا
در شب اول قبرم تو به فریاد برس
دلخوشم چون تو امیری و غلامم مولا
.
نعش او گشته روانه سوی قبر
می برند پیکر او داخل قبر
ذکر الله و محمد و علی
همره اوست که رفته در قبر
بگذارید سرش را بر خاک
بعد تلقین بشود مونس خاک
بر سرش سنگ لحد می چینند
خانۂ آخر او گشته ز خاک
.
بر لب ماست شهادت به خدای یکتا
به محمد که رسول است به دین و یکتا
هم شهادت که علی حجت بر حق باشد
او امام است برای همۂ مخلوق خدا
روضه خوان روضه بخوان از شه دین
پیکر زادۂ زهرا شده عطشان به زمین
روضۂ مقتل و گودی بلا،دشت غمین
بی سر و بی کفن است زادۂ به زمین
.
یا حسین کن نظری،یا حسین کن نظری(2)
شاعر و مداح اهل بیت ذاکر الحسین رسول چهارمحالی(ساقی)
وب سایت:
Rasoll60.mihanblog.com
rasoll60.rasekhoonblog.com
کانال تلگرام:
@sagi60
@rasoll09127933263
پیج اینستگرام
http://instagram.com/sagi9127933263

مجالس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
سبک:خورشیدی تابیدی ای شهید
-----------------------
ای جان من ،جانان من،جانان من(2)
----------------------------
داغ غم و ماتمت،شعله به جانم زده
آتش  این  داغ  تو ، بر آ ستانم   زده
بال سفر بسته ای،سوی خدا میروی 
ای همه ی هستیم ،تا به کجا میروی 
بی تو من محزونم هر کجا
بی تو من دلخونم  هر کجا(2)
---------------------
شمع شبستان تویی،بلبل مستانه ام
شمس و قمرسوزداز،ماتم جانانه ام
آ ه شرر بار من ، رفته  سوی آ سمان 
ازغم جانسوزتو،سوخته پیرو جوان
از داغت میسوزم روز و شب
آ هِ    جانسوزِ    تو   روی  لب (2)
--------------------------
کنج دلم داغ تو،رخنه نموده به دل
سینۂ  غمدیده ام،توراستوده به دل
قافلۂ عمر تو ،راهی سوی خداست
دردل توجوشش،صحنۂ کرببلاست
در روضه باریدی با حسین 
برروی لب هایت یاحسین(2)
---------------------------
ای جان من ،جانان من جانان من(2)
---------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

پدر 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی
-----------------------------
زنم  بوسه به دستانت پدر جان 
تویی بابا و من هستم پسر،جان
بلا گردان تو هستم شب و روز
دعا کن  بهر  من  با ناله و سوز 
بهشت  من  دعای  توست جانا 
گرفتار  توأم  هر  لحظه هر جا 
پدر  ای همتت همچون دماوند
تو  پاکی و زلالی  همچو اروند  
تویی پشت وپناه من به سختی
نمی خواهم  از این  برتر ،بختی
غرور   تو   غرور   شیر   مردان 
سرت تعظیم کرد بر دین و قرآن
تویی اسطوره ی من جان جانی 
برایم      برترین    مرد    زمانی
فراقت درد بی درمان و جانسوز
بنال ای نی ز داغش شعله افروز
پدر رفت و  دلم  محزون و  زاره
ز  داغ   ماتمش   دل   بی  قراره 
بهار  دل خزان شد  سرد و تاریک 
من در  مانده ام  بر   راه   باریک
خدا  یار  و  نگهدارت  پدر   جان 
زدی آ تش به جانم جان به قربان 
عزیزان   فاتحه  بر   او  بخوانید
اجل  روزی  رسد  بر   ما  بدانید 
---------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
 

حمایت از کار درمانی 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
---------------------
میان موج این ویروس ،رفته تا به اقیانوس
میان ظلمتی درشب،فدایی گشته چون ققنوس
لباس رزم پوشیده،میان موج ترکش ها
لگامش راگرفته دست،لگام اسب سرکش را 
فرشته های دنیایی،لباس حُور کرده تن 
سپرکرده تن و جان را،مدافع گشته برمیهن
درون قلب او عشقی،از جنس طلا باشد 
سر و جان در رکاب ،مکتب اهل ولا باشد 
دلش باعشق میجوشد،نداردلحظه ای پایان 
کرامت از خدا دیده ،زمان بارش باران 
تخصص دارد او اما،توکل بر خدا دارد 
میان رزم خود هر دم ،نظر بر ما سوا دارد 
میان جبهه می جنگد،ولی با ماسک و با گان
ندارد طاقت دیدن ،ببیند دیده ای گریان 
کنار چشم های او،شده پرپر عزیزانش
گلی همچون گلی دیگر،بریزداشک چشمانش
بیا ای هم وطن رحمی ،نما بر کادر درمانی 
رعایت کن پروتکل،اگرتوعشق میدانی
بزن برصورت خودماسک،ازآنها حمایت کن
برای حفظ جان خود،بمان خانه ،رعایت کن
----------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

حمایت از کار درمانی 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
---------------------
میان موج ای ویروس ،رفته تا به اقیانوس
میان ظلمتی درشب،فدایی گشته چون ققنوس
لباس رزم پوشیده،میان موج ترکش ها
لگامش راگرفته دست،لگام اسب سرکش را 
فرشته های دنیایی،لباس حُور کرده تن 
سپرکرده تن و جان را،مدافع گشته برمیهن
درون قلب او عشقی،از جنس طلا باشد 
سر و جان در رکاب ،مکتب اهل ولا باشد 
دلش باعشق میجوشد،نداردلحظه ای پایان 
کرامت از خدا دیده ،زمان بارش باران 
تخصص دارد او اما،توکل بر خدا دارد 
میان رزم خود هر دم ،نظر بر ما سوا دارد 
میان جبهه می جنگد،ولی با ماسک و با گان
ندارد طاقت دیدن ،ببیند دیده ای گریان 
کنار چشم های او،شده پرپر عزیزانش
گلی همچون گلی دیگر،بریزداشک چشمانش
بیا ای هم وطن رحمی ،نما بر کادر درمانی 
رعایت کن پروتکل،اگرتوعشق میدانی
بزن برصورت خودماسک،ازآنها حمایت کن
برای حفظ جان خود،بمان خانه ،رعایت کن
----------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

در فراق سادات 
مجلس ختم و ترحیم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-----------------------------
من از سوز جگر می خوانم از تو 
من و چشمان تر می خوام از  تو
دل  غمدیده ام  محزون  و  زاره
ز   داغ   ماتمت   دل   بی  قراره 
گلی  از   بوستان  عشق   پر   زد 
عزیزان از غمش بر سینه،سر زد 
الا    ای   زاده ی    زهرای   اطهر 
دل غمدیده ام شد زار و  مضطر 
خدا حافظ    عزیز    نور    دیده
سرشک  دیدگان  از  غم   چکیده 
بدان   ای   سَیِّدِ     زیبا   سرشتم 
تمام   خاطِرَتْ   بر   دل   نوشتم
حسینی منصب و هستی حسینی
غمت دارد به دل ها شور و شینی
برایت  روضه خوانم  جان جانان 
بخوانم روضه  از مظلوم عطشان
درون سینه ات  جوشیده  عشقی  
علم   بر   دوش   سردار   دمشقی 
شدی  مهمان   خوانی  با  کرامت
نهادی    سر   به   زانوی    امامت
امیر   المومنین     سردار    خیبر
شفیع ات می شود درروز م  
سفر کردی  گذر   کردی  و  رفتی 
مرا تو  خون جگر کردی و رفتی  
خدا پشت و پناه ات مرد مردان 
پناه   توست    جانا   نور    قرآن 
تو   سادات  جلیل   القدر  بدرود  
ز چشمانم شده جاری   صد  رود 
-------------------------------------
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

خبرگزاری بسیج: کتاب شعر آیینی " پهنه ی عشق " اثر هنرمند بسیجی رسول چهارمحالی به همت کانون بسیج هنرمندان شهرستان ملارد و با همکاری انتشارات نظری زیر چاپ رفت .

کتاب شعر آیینی " پهنه ی عشق " اثر هنرمند بسیجی رسول چهارمحالی به همت کانون بسیج هنرمندان شهرستان ملارد و با همکاری انتشارات نظری زیر چاپ رفت .

این کتاب برای استفاده  مداحان اهل بیت عصمت و طهارت مناسب است،  قیمت این کتاب 26500 تومان و سود حاصل از فروش آن صرف امور خیر خواهد شد.

علاقه مندان برای دریافت این کتاب می توانند با شماره 09128665170 در فضای مجازی ارتباط بگیرند و ثبت سفارش کنند


شعر مجلس ختم و ترحیم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-------------------
دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ
تنت مهمان بر خاک زیر یک سنگ
سرشک دیدگانم گشته جاری
برای دیدن تو گشته دل تنگ
دو چشمانم به در خشکیده جانا
سیه در خانه ی ما گشته پر رنگ
درون گوش من آ ید صدایت 
صدایت می زند بر گوش من زنگ
غم و اندوه و ماتم بر دل ماست
فراق ات عمر من را کرده کم رنگ
تو رفتی و دلم غمگین و محزون
برای وصل نباید کرد درنگ
غمت آ تش زده بر جانم ای دوست
بگرید از غمت حتّی دل سنگ
----------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

در سوگ دختر
مجلس ختم و ترحیم 
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-------------------------- 
لالا  لالا  لالایی ،بخواب گلم بابایی(2)
---- - ---------------------
می خونم از غم تو ،نغمه ی مرغ سحر
داغت نشست به دلم ،سخته فراق دختر
برکت خونه ی من ،رفته سفر خدایا 
خالیه جات توخونه، گلم نرو تو بابا
----------------------------
میومدم به خونه ،می دیدمت رو  روم
با خنده و نور عشق،میچیدمت رو به روم
دلخوشی تو خونه ،از تو بود و کلامت
منتظرم بشنوم ،یک بار دیگه سلامت 
-------------------------
بابا نرو عزیزم ،ای عشق جادوانه
دنبال تو می گردم ،تا بگیرم نشانه
عطر تنت توخونه،پیچیده جا به جا
روضه برات گرفتیم،دخترخوب بابا
---------------------------
چرابه فصل بهار ،عمرتو گشته خزون
داغ غمت کشیده ، مادرتو تا جنون
تو پر زدی و رفتی،پشت منو شکستی
با کوله باری از غم  ،روی دلم نشستی 
 ----------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

خلوتگاه Raymond's style شهیدان مسلم و مسعود بهروز دپارتمان فنی و مهندسی برقکده کنگره60،نمایندگی شهر قدس هیئت رزمندگان اسلام نیشابور وب لژیون (15 ) مسافر حسین موسسه حسابداری و خدمات مدیریت ارقام گستر اندیشمند unlalinach یک دو سه سازه